معنی تفصیل کردن
تفصیل کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سیاهه کردن . نوشتن . بقلم درآوردن : به اختیار بقلعه ٔ غزنه رفت و به حبس رضا داد و اسباب تجمل تفصیل کرد و به سلطان فرستاد. سلطان از این حرکت در خشم شد و او را به جنایت خرابی ولایت ... مؤاخذه کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 360).
بعد از این ای یار اگر تفصیل هشیاران کنی
گر در آنجا نام من بینی قلم در سر زنش .
سعدی .
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
تفصیل کردن
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی تفصیل کردن
ترجمه تفصیل کردن
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه تفصیل کردن
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی تفضیج
تفضیج . [ ت َ ] (ع مص ) خوی کردن بن موی بقدری که روان نگردد. || نیک بهم رسانیدن اندام پیه را چنانکه عروق لحم در مداخل شحم کفته گردد. || ترنجیدن . || کم گوشت شدن اندام ناقه . || گشاده و فراخ شدن هر چیز
معنی تفضیح
تفضیح .[ ت َ ] (ع مص ) نیک رسوا کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فضیحت و رسوا کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || برآمدن بامداد. (از اقرب الموارد).
معنی تفصیله
تفصیله . [ ت َ ل َ / ل ِ ] (اِ) ظاهراً نوعی صوف آهاردار است :
صوف سته عشری قبرسی و تفصیله ٔ
کستمانی حلبی حبر و غزی ّ بسیار.
(نظام قاری ص 15).
آش بر صوف تفصیله مریزید که آن خود آش خود دارد. (نظام قا
معنی تفضلاً
تفضلاً. [ ت َ ف َض ْ ض ُ لَن ] (ق ) مقابل وجوباً. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
معنی تفصیل وار
تفصیل وار. [ ت َ ] (ق مرکب )به تفصیل مشروحاً. مفصلا و با دقت . (ناظم الاطباء).
معنی تفضل
تفضل . [ ت َ ف َض ْ ض ُ ] (ع مص ) افزون شدن بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برتری و فزونی . (ناظم الاطباء). || افزونی نمودن . || نیکویی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی تفضیج","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تفضیج . [ ت َ ] (ع مص ) خوی کردن بن موی بقدری که روان نگردد. || نیک بهم رسانیدن اندام پیه را چنانکه عروق لحم در مداخل شحم کفته گردد. || ترنجیدن . || کم گوشت شدن اندام ناقه . || گشاده و فراخ شدن هر چیز - توضیحات بیشتر درباره تفضیج
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی تفضیح","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تفضیح .[ ت َ ] (ع مص ) نیک رسوا کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فضیحت و رسوا کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || برآمدن بامداد. (از اقرب الموارد).
- توضیحات بیشتر درباره تفضیح
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی تفصیله","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تفصیله . [ ت َ ل َ / ل ِ ] (اِ) ظاهراً نوعی صوف آهاردار است :
صوف سته عشری قبرسی و تفصیله ٔ
کستمانی حلبی حبر و غزی ّ بسیار.
(نظام قاری ص 15).
آش بر صوف تفصیله مریزید که آن خود آش خود دارد. (نظام قا - توضیحات بیشتر درباره تفصیله
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی تفضلاً","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تفضلاً. [ ت َ ف َض ْ ض ُ لَن ] (ق ) مقابل وجوباً. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- توضیحات بیشتر درباره تفضلاً
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی تفصیل وار","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تفصیل وار. [ ت َ ] (ق مرکب )به تفصیل مشروحاً. مفصلا و با دقت . (ناظم الاطباء).
- توضیحات بیشتر درباره تفصیل وار
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی تفضل","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تفضل . [ ت َ ف َض ْ ض ُ ] (ع مص ) افزون شدن بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برتری و فزونی . (ناظم الاطباء). || افزونی نمودن . || نیکویی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم - توضیحات بیشتر درباره تفضل
"}}
]}