معنی تسخئة
تسخئة. [ ت َ خ ِ ءَ ] (ع مص ) قرار دادن مخرجی از برای آتش در زیر دیگ . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به سخ ء شود.
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
تسخئة
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی تسخئة
ترجمه تسخئة
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه تسخئة
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی تسخن
تسخن . [ ت َ خ َ ] (ع اِ) واحد تساخین . تسخان . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به تساخین شود.
معنی تسخی
تسخی ٔ. [ ت َ ءْ ] (ع مص ) تسخئة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تسخئة شود.
معنی تسحن
تسحن . [ ت َ س َح ْ ح ُ ] (ع مص ) نیکو دیدن هیئت مال را و نیکو یافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نگریستن به هیئت و رنگ ونهاد مال . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد): تسحن ال
معنی تسخیف
تسخیف . [ ت َ ] (ع مص ) لاغر کردن گرسنگی کسی را. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || سبک کردن چیزی را. (از المنجد).
معنی تسحسح
تسحسح . [ ت َ س َ س ُ ] (ع مص ) تسحح . روان شدن آب از بالا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). روان شدن آب و جز آن . (از متن اللغة). و رجوع به تسحح شود.
معنی تسحح
تسحح . [ ت َس َح ْ ح ُ ] (ع مص ) روان شدن آب از بالا. تسحسح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روان شدن آب و جز آن . (از متن اللغة). روان شدن آب و اشک و باران از بالا. (از اقرب الموارد). فراوان روان و ج
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی تسخن","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تسخن . [ ت َ خ َ ] (ع اِ) واحد تساخین . تسخان . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به تساخین شود.
- توضیحات بیشتر درباره تسخن
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی تسخی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تسخی ٔ. [ ت َ ءْ ] (ع مص ) تسخئة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تسخئة شود.
- توضیحات بیشتر درباره تسخی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی تسحن","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تسحن . [ ت َ س َح ْ ح ُ ] (ع مص ) نیکو دیدن هیئت مال را و نیکو یافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نگریستن به هیئت و رنگ ونهاد مال . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد): تسحن ال - توضیحات بیشتر درباره تسحن
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی تسخیف","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تسخیف . [ ت َ ] (ع مص ) لاغر کردن گرسنگی کسی را. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || سبک کردن چیزی را. (از المنجد).
- توضیحات بیشتر درباره تسخیف
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی تسحسح","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تسحسح . [ ت َ س َ س ُ ] (ع مص ) تسحح . روان شدن آب از بالا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). روان شدن آب و جز آن . (از متن اللغة). و رجوع به تسحح شود.
- توضیحات بیشتر درباره تسحسح
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی تسحح","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تسحح . [ ت َس َح ْ ح ُ ] (ع مص ) روان شدن آب از بالا. تسحسح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روان شدن آب و جز آن . (از متن اللغة). روان شدن آب و اشک و باران از بالا. (از اقرب الموارد). فراوان روان و ج - توضیحات بیشتر درباره تسحح
"}}
]}