معنی تأسف آور
تأسف آور. [ ت َ ءَس ْ س ُ وَ ](نف مرکب ) تأسف انگیز. که اندوه و حسرت آورد. که دریغ و درد انگیزد. رجوع به تأسف و ترکیبات آن شود.
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
تأسف آور
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی تأسف آور
ترجمه تأسف آور
تاسف آور: regrettable
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه تأسف آور
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی تأسف انگیز
تأسف انگیز. [ ت َ ءَس ْ س ُ اَ ] (نف مرکب ) تأسف آور. که تأسف آورد. که دریغ و درد آورد. که اندوه و حسرت آورد. رجوع به تأسف و ترکیبات آن شود.
معنی تاسمه
تاسمه . [ م َ / م ِ ] (ترکی ، اِ) این کلمه ترکی است و معرب آن طسمه . چرم خام و دوال چرمی را گویند. (برهان ) (آنندراج ). تسمه . || موی شانه کرده که بر فراز پیشانی باشد. (برهان ) (آنندراج ).
معنی تاسمانی
تاسمانی . (اِخ ) یا سرزمین «وان دیمن ». جزیره ٔ نسبةً بزرگی است در جنوب استرالیا و بوسیله ٔ آب کم عمقی از استرالیا جدا میشود. یکی از دول مشترک المنافع انگلستان است و 216000 تن سکنه دارد و دارای معاد
معنی تاسع
تاسع. [ س ِ ] (ع ص )نهم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) : در آخر مجلد تاسع سخن روزگار امیر مسعود رضی اﷲعنه بدان جایگاه رسانیدم که وی عزیمت درست کرد، رفتن بسوی هندوستان [ را ] و تا چهار روز ب
معنی تاسک
تاسک . [ ] (اِخ ) (چشمه ٔ...) از شعبات رودخانه ٔ فهلیان ممسنی . (فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 328).
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی تاسمانیا","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تاسمانیا. (اِخ ) تاسمانی . رجوع به همین کلمه شود.
- توضیحات بیشتر درباره تاسمانیا
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی تأسف انگیز","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تأسف انگیز. [ ت َ ءَس ْ س ُ اَ ] (نف مرکب ) تأسف آور. که تأسف آورد. که دریغ و درد آورد. که اندوه و حسرت آورد. رجوع به تأسف و ترکیبات آن شود.
- توضیحات بیشتر درباره تأسف انگیز
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی تاسمه","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تاسمه . [ م َ / م ِ ] (ترکی ، اِ) این کلمه ترکی است و معرب آن طسمه . چرم خام و دوال چرمی را گویند. (برهان ) (آنندراج ). تسمه . || موی شانه کرده که بر فراز پیشانی باشد. (برهان ) (آنندراج ).
- توضیحات بیشتر درباره تاسمه
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی تاسمانی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تاسمانی . (اِخ ) یا سرزمین «وان دیمن ». جزیره ٔ نسبةً بزرگی است در جنوب استرالیا و بوسیله ٔ آب کم عمقی از استرالیا جدا میشود. یکی از دول مشترک المنافع انگلستان است و 216000 تن سکنه دارد و دارای معاد - توضیحات بیشتر درباره تاسمانی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی تاسع","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تاسع. [ س ِ ] (ع ص )نهم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) : در آخر مجلد تاسع سخن روزگار امیر مسعود رضی اﷲعنه بدان جایگاه رسانیدم که وی عزیمت درست کرد، رفتن بسوی هندوستان [ را ] و تا چهار روز ب - توضیحات بیشتر درباره تاسع
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی تاسک","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
تاسک . [ ] (اِخ ) (چشمه ٔ...) از شعبات رودخانه ٔ فهلیان ممسنی . (فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 328).
- توضیحات بیشتر درباره تاسک
"}}
]}