معنی طیاب
طیاب . [ طَی ْ یا ] (ع اِ) پیشخدمت حمام . دلاک . رجوع به دزی ج 2 ص 78 شود.
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
طیاب
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی طیاب
مصحح : 1 تصحیحکننده 2 غلطگیر 3 خطایاب، غلطیاب
غلطگیری: اصلاح، تصحیح، خطایابی، خطاگیری، درستنویسی، غلطزدایی، غلطیابی
ترجمه طیاب
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه طیاب
آب اندر حوض اگر زندانى است *** باد نشفش مىکند کار کانى است
مىرهاند مىبرد تا معدنش *** اندک اندک تا نبینى بردنش
وین نفس جانهاى ما را همچنان *** اندک اندک دزدد از حبس جهان
تا إلیه یصعد أطیاب الکلم *** صاعدا منا إلى حیث علم
ترتقی أنفاسنا بالمنتقى *** متحفا منا إلى دار البقا
ثم تاتینا مکافات المقال *** ضعف ذاک رحمة من ذى الجلال
ثم یلجینا الى امثالها *** کى ینال العبد مما نالها
هکذا تعرج و تنزل دایما *** ذا فلا زلت علیه قائما
پارسى گوییم یعنى این کشش *** ز آن طرف آید که آمد آن چشش
چشم هر قومى به سویى مانده است *** کان طرف یک روز ذوقى رانده است
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی طیاتیرا
طیاتیرا. (اِخ ) شهری از مقاطعات لیدیا در آسیای صغیر میباشد که فعلاً آن را آق حصار گویند و بر دشت وسیعی که بر یکی از فروع رود لیکوس است بطرف جنوب شرقی ازمیر در میانه ٔ ساردس و پرغاموس واقع میباشد و یکی
معنی طیاری
طیاری . [ طَی ْ یا ] (حامص ) طیار و آماده و مهیّا بودن . || اصطلاحی بوده است . تریاک مالی .
معنی طیارات
طیارات . [ طَی ْ یا ] (ع اِ) ج ِ طَیّاره . رجوع به طَیّارة شود. درآمد دیوانی حاصل از جریمه ٔ مختلس یا مال بلا و ارث یا مال گمشده و یا مال غائب مفقودالاثر بلاوارث : و طیارات دیوان و توفیرات خزانه الا ب
معنی طی کش
طی کش . [ طَ / طِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) روزه دارنده ٔ طی ، و روزه ٔ طی چنان باشد که بعد سه روز طعام خورند اگرچه به وقت شام به سه چهار قطره آب افطار میکنند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
معنی طیارنوش
طیارنوش . [ طَ ] (اِخ ) صاحب حبیب السیر آرد: در سال چهارم از سلطنت وسطانس ملوک فرس انطاکیه را فتح کردند. و او عزم رزم فارسیان نمود. و در آن ایام بیمار شده بعد از وجدان صحت یکی از یونانیان راکه طیارن
معنی طیا
طیا. [ طَ ] (اِ) بلغت یونانی نشادر پیکانی را گویند و آن چیزی است شبیه به نمک . (برهان ) (اختیارات ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ) (آنندراج ).
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی طیاتیرا","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
طیاتیرا. (اِخ ) شهری از مقاطعات لیدیا در آسیای صغیر میباشد که فعلاً آن را آق حصار گویند و بر دشت وسیعی که بر یکی از فروع رود لیکوس است بطرف جنوب شرقی ازمیر در میانه ٔ ساردس و پرغاموس واقع میباشد و یکی - توضیحات بیشتر درباره طیاتیرا
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی طیاری","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
طیاری . [ طَی ْ یا ] (حامص ) طیار و آماده و مهیّا بودن . || اصطلاحی بوده است . تریاک مالی .
- توضیحات بیشتر درباره طیاری
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی طیارات","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
طیارات . [ طَی ْ یا ] (ع اِ) ج ِ طَیّاره . رجوع به طَیّارة شود. درآمد دیوانی حاصل از جریمه ٔ مختلس یا مال بلا و ارث یا مال گمشده و یا مال غائب مفقودالاثر بلاوارث : و طیارات دیوان و توفیرات خزانه الا ب - توضیحات بیشتر درباره طیارات
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی طی کش","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
طی کش . [ طَ / طِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) روزه دارنده ٔ طی ، و روزه ٔ طی چنان باشد که بعد سه روز طعام خورند اگرچه به وقت شام به سه چهار قطره آب افطار میکنند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
- توضیحات بیشتر درباره طی کش
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی طیارنوش","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
طیارنوش . [ طَ ] (اِخ ) صاحب حبیب السیر آرد: در سال چهارم از سلطنت وسطانس ملوک فرس انطاکیه را فتح کردند. و او عزم رزم فارسیان نمود. و در آن ایام بیمار شده بعد از وجدان صحت یکی از یونانیان راکه طیارن - توضیحات بیشتر درباره طیارنوش
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی طیا","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
طیا. [ طَ ] (اِ) بلغت یونانی نشادر پیکانی را گویند و آن چیزی است شبیه به نمک . (برهان ) (اختیارات ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ) (آنندراج ).
- توضیحات بیشتر درباره طیا
"}}
]}