معنی سحیق
سحیق . [ س َ ] (ع ص ) جای دور. (منتهی الارب ). جای دور و از آن معنی است در قرآن : تهوی به الریح فی مکان سحیق . (قرآن 31/22). (اقرب الموارد).
بریدم بدان کشتی کوه پیکر
مکانی بعید و فلاتی سحیقا.
منوچهری .
|| بسیار سائیده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ). مسحوق . (اقرب الموارد) :
ایا رسم اطلال معشوق وافی
شدی زیر سنگ زمانه سحیقا.
منوچهری .
|| (اِ) گرد.
- سحیق الطلق ؛ گرد طلق . (مؤلف ).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
سحیق
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی سحیق
ترجمه سحیق
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه سحیق
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی سحی
سحی . [ س َ حا ] (ع اِ) سحاء. سحاءة :
خدای ما سوی ما نامه ای نبشت شگفت
نبشته هاش موالید و آسمانْش سحی .
ناصرخسرو (دیوان چ کتابخانه ٔ طهران ص 454).
سایه ٔ عدل او کشیده طناب
نامه ٔ فتح او گشاده سحی
معنی سحیمی
سحیمی . [ س ُ ح َ ] (اِخ ) احمدبن محمد سحیمی حسنی شافعی . او راست : المقتدی وآن بشرح کتاب المزید علی اتحاف المرید است . ایضاً او راست : الدر العالی الشأن علی لیلة النصف من شعبان . وی بسال 1178 هَ . ق
معنی سحیمی
سحیمی . [ س ُ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب است به سحیم که بطنی است از بنی حنیفة. (الانساب سمعانی ).
معنی سحیم
سحیم . [ س ُ ح َ ] (ع اِ) خیک . (منتهی الارب ).
معنی سخ
سخ . [ س ِ ] (اِ) نامی است که در طوالش بدرخت آزاد دهند. رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 213 و آزاددرخت در همین لغت نامه شود.
معنی سحیمی
سحیمی . [ س ُ ح َ ] (اِخ ) ابو سدرة سحیمی هجیمی . شاعری است از عرب . (منتهی الارب ).
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی سحی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
سحی . [ س َ حا ] (ع اِ) سحاء. سحاءة :
خدای ما سوی ما نامه ای نبشت شگفت
نبشته هاش موالید و آسمانْش سحی .
ناصرخسرو (دیوان چ کتابخانه ٔ طهران ص 454).
سایه ٔ عدل او کشیده طناب
نامه ٔ فتح او گشاده سحی - توضیحات بیشتر درباره سحی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی سحیمی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
سحیمی . [ س ُ ح َ ] (اِخ ) احمدبن محمد سحیمی حسنی شافعی . او راست : المقتدی وآن بشرح کتاب المزید علی اتحاف المرید است . ایضاً او راست : الدر العالی الشأن علی لیلة النصف من شعبان . وی بسال 1178 هَ . ق - توضیحات بیشتر درباره سحیمی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی سحیمی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
سحیمی . [ س ُ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب است به سحیم که بطنی است از بنی حنیفة. (الانساب سمعانی ).
- توضیحات بیشتر درباره سحیمی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی سحیم","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
سحیم . [ س ُ ح َ ] (ع اِ) خیک . (منتهی الارب ).
- توضیحات بیشتر درباره سحیم
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی سخ","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
سخ . [ س ِ ] (اِ) نامی است که در طوالش بدرخت آزاد دهند. رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 213 و آزاددرخت در همین لغت نامه شود.
- توضیحات بیشتر درباره سخ
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی سحیمی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
سحیمی . [ س ُ ح َ ] (اِخ ) ابو سدرة سحیمی هجیمی . شاعری است از عرب . (منتهی الارب ).
- توضیحات بیشتر درباره سحیمی
"}}
]}