معنی سبب ساختن
سبب ساختن . [ س َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) تسبیب . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). تقییض . (ترجمان القرآن ). آماده کردن سبب . رجوع به سبب و سبب سازی شود.
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
سبب ساختن
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی سبب ساختن
تسبیب : 1 سببسازی، وسیلهانگیزی، وسیلهسازی 2 سبب ساختن 3 ایجادسبب کردن
ترجمه سبب ساختن
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه سبب ساختن
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی سباک
سباک . [ س َب ْ با ] (ع ص ) زرگر. مشتق از سبک ، بمعنی زر و سیم گداختن است . (آنندراج ) (غیاث ). سیم پالای . (مهذب الاسماء). گدازگر : سباک ربیع سیم برف در مسام زمین گداخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
معنی سبة
سبة. [ س ُب ْ ب َ ] (ع اِ) کون . || عار. (اقرب الموارد). انا لقوم لانری الموت سبة. (قول سموأل ، از اقرب الموارد). عار که بدان نکوهند. (منتهی الارب ). || بهتان و ملامت . (ناظم الاطباء). || خصومت که بس
معنی سبت
سبت . [ س ِ ] (اِخ ) نهر السبت . نهری است در زمین اندلس و آن را بدین جهت نهرالسبت خوانند که جز در روز شنبه گذار ندهد و بر کنارش مردی از مس ساخته بر سینه اش نوشته که اینجا گذار مکنید والا امکان رجوع نب
معنی سبة
سبة. [ س َب ْ ب َ ] (ع اِ) کون . (منتهی الارب ). || سردی و گرمی و هشیاری که چندروزه پیوسته باشد. (منتهی الارب ): من الحر و البرد الصحو؛ ان تدوم ایاماً. (اقرب الموارد). || روزگار. (منتهی الارب ). ز
معنی سبب دعوی
سبب دعوی . [ س َ ب َ ب ِ دَع ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح حقوق ) حقی که مورد دعوی قرار گرفته منشئی دارد که اصطلاحاً آن منشاء را «سبب دعوی » گویند. (از فرهنگ حقوقی لنگرودی ).
معنی سبة
سبة. [ س َب ْ ب َ ] (اِخ ) نام پسر ثوبان در حضرموت . (منتهی الارب ).
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی سباک","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
سباک . [ س َب ْ با ] (ع ص ) زرگر. مشتق از سبک ، بمعنی زر و سیم گداختن است . (آنندراج ) (غیاث ). سیم پالای . (مهذب الاسماء). گدازگر : سباک ربیع سیم برف در مسام زمین گداخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- توضیحات بیشتر درباره سباک
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی سبة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
سبة. [ س ُب ْ ب َ ] (ع اِ) کون . || عار. (اقرب الموارد). انا لقوم لانری الموت سبة. (قول سموأل ، از اقرب الموارد). عار که بدان نکوهند. (منتهی الارب ). || بهتان و ملامت . (ناظم الاطباء). || خصومت که بس - توضیحات بیشتر درباره سبة
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی سبت","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
سبت . [ س ِ ] (اِخ ) نهر السبت . نهری است در زمین اندلس و آن را بدین جهت نهرالسبت خوانند که جز در روز شنبه گذار ندهد و بر کنارش مردی از مس ساخته بر سینه اش نوشته که اینجا گذار مکنید والا امکان رجوع نب - توضیحات بیشتر درباره سبت
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی سبة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
سبة. [ س َب ْ ب َ ] (ع اِ) کون . (منتهی الارب ). || سردی و گرمی و هشیاری که چندروزه پیوسته باشد. (منتهی الارب ): من الحر و البرد الصحو؛ ان تدوم ایاماً. (اقرب الموارد). || روزگار. (منتهی الارب ). ز - توضیحات بیشتر درباره سبة
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی سبب دعوی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
سبب دعوی . [ س َ ب َ ب ِ دَع ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح حقوق ) حقی که مورد دعوی قرار گرفته منشئی دارد که اصطلاحاً آن منشاء را «سبب دعوی » گویند. (از فرهنگ حقوقی لنگرودی ).
- توضیحات بیشتر درباره سبب دعوی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی سبة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
سبة. [ س َب ْ ب َ ] (اِخ ) نام پسر ثوبان در حضرموت . (منتهی الارب ).
- توضیحات بیشتر درباره سبة
"}}
]}