معنی راذ
راذ. (اِ) از نامهایی که هندیان در تعبیر از صورت ارض بکار میبرند. (تحقیق ماللهند ص 114).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
راذ
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی راذ
اجامر: اراذل، الواط، اوباش، غوغاطلبان، ولگردان
اراذل: اجامر، اوباش، سفلگان، فرومایگان، ناکسان
اوباش: 1 اجامر، اراذل، الواط 2 بیسروپا، لات
ترجمه راذ
اراذل واوباش: rowdy crowd
اراذل: gangster
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه راذ
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی راذانات
راذانات . (معرب ، اِ) رساتیق . (از اقرب الموارد). روستاها . (منتهی الارب ). معرب است . (تاج العروس ).
معنی راذکان
راذکان . (اِخ ) دهی است به طوس که احمدبن حامد فقیه از آن ده است . (منتهی الارب ). و در تداول امروز رادکان گویند. رجوع به رادکان شود.
معنی رار
رار. (اِخ ) یکی از چهار ناحیه ٔ چهارمحال اصفهان که حدود آن بشرح زیر است : جنوبی به شیراز شمالی ، به فریدن ، شرقی به اصفهان ، غربی به میزدج . (از مرآت البلدان ج 4 ص 51). و رجوع به اصفهان و چارمحال شود.
معنی رادیوآکتیویته
رادیوآکتیویته . [ ی ُ تی ت ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) موضوع (رادیواکتیویته ) یا رادیواکتیوی یا عمل صادر شدن ذرات بسیار خرد، از نظر مصنوعی در موقع شکستن بعضی از اتمهاست . و از نظر طبیعی ، انتشار خودبخو
معنی راذان اعلی
راذان اعلی . [ن ِ اَ لا ] (اِخ ) رجوع به راذان در سواد عراق شود.
معنی رار
رار. (اِخ ) دهی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 9 هزارگزی جنوب فلاورجان و 3هزارگزی راه عمومی گرکن واقع است . ناحیه ای است جلگه یی و معتدل سکنه آن 301 تن و آبش از زاینده رود تأمین
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی راذانات","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
راذانات . (معرب ، اِ) رساتیق . (از اقرب الموارد). روستاها . (منتهی الارب ). معرب است . (تاج العروس ).
- توضیحات بیشتر درباره راذانات
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی راذکان","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
راذکان . (اِخ ) دهی است به طوس که احمدبن حامد فقیه از آن ده است . (منتهی الارب ). و در تداول امروز رادکان گویند. رجوع به رادکان شود.
- توضیحات بیشتر درباره راذکان
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی رار","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
رار. (اِخ ) یکی از چهار ناحیه ٔ چهارمحال اصفهان که حدود آن بشرح زیر است : جنوبی به شیراز شمالی ، به فریدن ، شرقی به اصفهان ، غربی به میزدج . (از مرآت البلدان ج 4 ص 51). و رجوع به اصفهان و چارمحال شود. - توضیحات بیشتر درباره رار
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی رادیوآکتیویته","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
رادیوآکتیویته . [ ی ُ تی ت ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) موضوع (رادیواکتیویته ) یا رادیواکتیوی یا عمل صادر شدن ذرات بسیار خرد، از نظر مصنوعی در موقع شکستن بعضی از اتمهاست . و از نظر طبیعی ، انتشار خودبخو - توضیحات بیشتر درباره رادیوآکتیویته
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی راذان اعلی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
راذان اعلی . [ن ِ اَ لا ] (اِخ ) رجوع به راذان در سواد عراق شود.
- توضیحات بیشتر درباره راذان اعلی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی رار","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
رار. (اِخ ) دهی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 9 هزارگزی جنوب فلاورجان و 3هزارگزی راه عمومی گرکن واقع است . ناحیه ای است جلگه یی و معتدل سکنه آن 301 تن و آبش از زاینده رود تأمین - توضیحات بیشتر درباره رار
"}}
]}