معنی رادیوگراف
رادیوگراف . [ ی ُ گ ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) تصویری که از تابیدن اشعه ٔ نافذ «اشعه ٔ مجهول » بدرون اجسام و اعضای کدر بر روی صفحه ٔ حساس پیدا میشود.
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
رادیوگراف
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی رادیوگراف
ترجمه رادیوگراف
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه رادیوگراف
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی رادیوس
رادیوس . (فرانسوی ، اِ) بمعنی استخوان زند اعلی . (فرهنگ نفیسی ). رجوع به ترکیب زند اعلی در ذیل زند شود.
معنی راذم
راذم . [ ذِ ] (ع ص ) شتر ماده که شیر راند و کذا شاة راذم ؛ آن که شیرش روان باشد از کثرت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناقة راذم ؛ماده شتری که شیرش را دفع کند. (از اقرب الموارد).
معنی رادیوسکپی
رادیوسکپی . [ ی ُ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) مشاهده ٔ مستقیم درون اجسام کدر بکمک اشعه ٔ نافذ «اشعه ٔ مجهول » که بدرون آن تابانیده میشود . پرتوبینی . از این کار در پزشگی به منظور تشخیص بیماری و
معنی راذ هرمز
راذ هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) نام یکی از قضات عهد ساسانی . (ایران در زمان ساسانیان ص 76).
معنی راذانات
راذانات . (معرب ، اِ) رساتیق . (از اقرب الموارد). روستاها . (منتهی الارب ). معرب است . (تاج العروس ).
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی رادیوس","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
رادیوس . (فرانسوی ، اِ) بمعنی استخوان زند اعلی . (فرهنگ نفیسی ). رجوع به ترکیب زند اعلی در ذیل زند شود.
- توضیحات بیشتر درباره رادیوس
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی راذم","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
راذم . [ ذِ ] (ع ص ) شتر ماده که شیر راند و کذا شاة راذم ؛ آن که شیرش روان باشد از کثرت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناقة راذم ؛ماده شتری که شیرش را دفع کند. (از اقرب الموارد).
- توضیحات بیشتر درباره راذم
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی رادیوسکپی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
رادیوسکپی . [ ی ُ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) مشاهده ٔ مستقیم درون اجسام کدر بکمک اشعه ٔ نافذ «اشعه ٔ مجهول » که بدرون آن تابانیده میشود . پرتوبینی . از این کار در پزشگی به منظور تشخیص بیماری و - توضیحات بیشتر درباره رادیوسکپی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی راذ هرمز","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
راذ هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) نام یکی از قضات عهد ساسانی . (ایران در زمان ساسانیان ص 76).
- توضیحات بیشتر درباره راذ هرمز
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی راذانی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
راذانی . (ص نسبی ) منسوب به راذان .
- توضیحات بیشتر درباره راذانی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی راذانات","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
راذانات . (معرب ، اِ) رساتیق . (از اقرب الموارد). روستاها . (منتهی الارب ). معرب است . (تاج العروس ).
- توضیحات بیشتر درباره راذانات
"}}
]}