معنی مولدین
مولدین . [ م ُ وَل ْ ل َ ] (اِخ ) مولدون . شاعران پس از مخضرمین و پیش از محدثین . شاعران عرب که در اسلام متولد شدند نه در دوره ٔ جاهلی و از معاریف آنانند: فرزدق ، جریر، اخطل ، قطامی ، کمیت بن زید الاسدی ، مساوربن هند، عدی بن رقاع ، کثیر، عزه ، عمربن ابی ربیعه ، راعی ، ابن مقبل ، ابن مفرغ ، لیلی الاخیلیة و غیرهم . و تقسیم کنند شعرای عرب را از حیث زمان بدین ترتیب : شعرای جاهلیت ، شعرای مخضرمین ، شعرای مولدین و شعرای محدثین . جاهلیین شعرای پیش از ظهور اسلام باشند که درک زمان مسلمانی نکرده اند. مخضرمین آنانند که به جاهلیت زاده اند و در دوره ٔ اسلام درگذشته اند. و مولدین آنانند که در اوایل دوره ٔ اسلام زاده اند. و محدثین زماناً پس از مولدین باشند. (یادداشت مؤلف ).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
مولدین
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی مولدین
ترجمه مولدین
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه مولدین
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی مؤلف
مؤلف . [ م ُءْ ل ِ ] (ع ص ) آنکه مصاحبت میکند و سبب می شود آمیزش و دوستی و رفاقت را. || آنکه انس و الفت می گیرد. || آنکه هزار را کامل می گرداند. (ناظم الاطباء). مُؤَلِّف .
معنی مولده
مولده . [ ل ِ دَ ] (ع ص ، اِ) (اصطلاح پزشکی )یکی از هشت خادم نفس نباتی است . (یادداشت مؤلف ).
معنی مؤلف
مؤلف . [ م ُ ءَل ْ ل َ ] (ع ص ) سازواری داده شده . (منتهی الارب ). سازواری داده شده و تألیف کرده شده و الفت داده شده و همخوکرده شده . (ناظم الاطباء). الفت داده شده . موافقت افکنده شده میان ... ج ، م
معنی مؤلفات
مؤلفات . [ م ُ ءَل ْ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مؤلفة. تألیفات . تصنیفات . کتابهای نوشته شده : کتاب شفا از مؤلفات ابوعلی سیناست . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به مُؤَلَّف شود.
معنی مؤلف اللعاب
مؤلف اللعاب . [ م ُ ءَل ْ ل ِ فُل ْ ل ُ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح پزشکی ) گوشت خرد در بن زبان . مولداللعاب . رجوع به همین ترکیب ذیل مولد شود: اندر بن زبان گوشتی است چون غددی آن را به تازی اللحم الغددی گ
معنی مولد
مولد. [ مُل ْ ] (انگلیسی ، اِ) (اصطلاح مطبعی ) محلی است در ماشین حروفچینی جدید که سطر ماتریس در آنجا قرار می گیرد یعنی جلو دهنه ٔ دیگ سرب و دیگ سرب به آن نزدیک شده شکل حروف ریخته می شود. (راهنمای فن
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی مؤلف","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مؤلف . [ م ُءْ ل ِ ] (ع ص ) آنکه مصاحبت میکند و سبب می شود آمیزش و دوستی و رفاقت را. || آنکه انس و الفت می گیرد. || آنکه هزار را کامل می گرداند. (ناظم الاطباء). مُؤَلِّف .
- توضیحات بیشتر درباره مؤلف
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مولده","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مولده . [ ل ِ دَ ] (ع ص ، اِ) (اصطلاح پزشکی )یکی از هشت خادم نفس نباتی است . (یادداشت مؤلف ).
- توضیحات بیشتر درباره مولده
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مؤلف","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مؤلف . [ م ُ ءَل ْ ل َ ] (ع ص ) سازواری داده شده . (منتهی الارب ). سازواری داده شده و تألیف کرده شده و الفت داده شده و همخوکرده شده . (ناظم الاطباء). الفت داده شده . موافقت افکنده شده میان ... ج ، م - توضیحات بیشتر درباره مؤلف
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مؤلفات","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مؤلفات . [ م ُ ءَل ْ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مؤلفة. تألیفات . تصنیفات . کتابهای نوشته شده : کتاب شفا از مؤلفات ابوعلی سیناست . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به مُؤَلَّف شود.
- توضیحات بیشتر درباره مؤلفات
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مؤلف اللعاب","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مؤلف اللعاب . [ م ُ ءَل ْ ل ِ فُل ْ ل ُ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح پزشکی ) گوشت خرد در بن زبان . مولداللعاب . رجوع به همین ترکیب ذیل مولد شود: اندر بن زبان گوشتی است چون غددی آن را به تازی اللحم الغددی گ - توضیحات بیشتر درباره مؤلف اللعاب
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مولد","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مولد. [ مُل ْ ] (انگلیسی ، اِ) (اصطلاح مطبعی ) محلی است در ماشین حروفچینی جدید که سطر ماتریس در آنجا قرار می گیرد یعنی جلو دهنه ٔ دیگ سرب و دیگ سرب به آن نزدیک شده شکل حروف ریخته می شود. (راهنمای فن - توضیحات بیشتر درباره مولد
"}}
]}