معنی مضاهاة
مضاهاة. [ م ُ ] (ع مص ) (از «ض هَ ی ») با کسی یا با چیزی مانندگی کردن . (زوزنی ) (یادداشت مؤلف ) (دهار). مانندی کردن با کسی یا چیزی .(تاج المصادر بیهقی ). مانستن با او و مانند گشتن وی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شبیه گشتن و مانند شدن و کار کردن مانند کار کسی . (ناظم الاطباء).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
مضاهاة
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی مضاهاة
ترجمه مضاهاة
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه مضاهاة
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی مضایفان
مضایفان . [ م ُ ی َ ] (ع اِ) دو امر وجودی که وجود هر یک به قیاس با دیگری تعقل شود مثل ابوت و بنوت که با تعقل یکی از آن دو، دیگری نیز تعقل می گردد. (از تعریفات جرجانی ). و رجوع به تقابل شود.
معنی مضایقت
مضایقت . [ م ُ ی َ / ی ِ ق َ ] (از ع ، اِمص ) تنگی و جور و تعدی . (ناظم الاطباء). دشواری و سختی . (ناظم الاطباء). دریغ و بخیلی و گرفتگی وگرفته گیری و عدم همراهی . (ناظم الاطباء). تنگ گرفتن . دریغ کردن
معنی مضامین
مضامین . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مضمون . مضمونها. (ناظم الاطباء). آنچه از کلام و عبارت مفهوم شود : سواد آن را با سواد کاغذ کارپردازبغداد عاجلاً خدمت نواب والا، قلمی و ارسال نمود. از مضامین آنها مستحضر خواه
معنی مضباة
مضباة. [ م َ ] (ع اِ) (از «ض ب و») مغاک کوماچ پختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مغاکی که در آن کماچ می پزند. (ناظم الاطباء).
معنی مضاهی
مضاهی . [ م ُ ] (ع ص ) مانند و مشابه . (غیاث ) (آنندراج ).
معنی مضایق
مضایق . [ م َ ی ِ ] (ع اِ) مضائق . ج ِ مضیق . مکانهای تنگ . تنگناها. تنگی ها در مکان و امور. کارهای سخت : به تعجیل سوی ناتل ... رفتند بر آن جمله که به ناتل که آنجا مضایق است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 46
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی مضایفان","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مضایفان . [ م ُ ی َ ] (ع اِ) دو امر وجودی که وجود هر یک به قیاس با دیگری تعقل شود مثل ابوت و بنوت که با تعقل یکی از آن دو، دیگری نیز تعقل می گردد. (از تعریفات جرجانی ). و رجوع به تقابل شود.
- توضیحات بیشتر درباره مضایفان
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مضایقت","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مضایقت . [ م ُ ی َ / ی ِ ق َ ] (از ع ، اِمص ) تنگی و جور و تعدی . (ناظم الاطباء). دشواری و سختی . (ناظم الاطباء). دریغ و بخیلی و گرفتگی وگرفته گیری و عدم همراهی . (ناظم الاطباء). تنگ گرفتن . دریغ کردن - توضیحات بیشتر درباره مضایقت
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مضامین","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مضامین . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مضمون . مضمونها. (ناظم الاطباء). آنچه از کلام و عبارت مفهوم شود : سواد آن را با سواد کاغذ کارپردازبغداد عاجلاً خدمت نواب والا، قلمی و ارسال نمود. از مضامین آنها مستحضر خواه - توضیحات بیشتر درباره مضامین
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مضباة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مضباة. [ م َ ] (ع اِ) (از «ض ب و») مغاک کوماچ پختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مغاکی که در آن کماچ می پزند. (ناظم الاطباء).
- توضیحات بیشتر درباره مضباة
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مضاهی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مضاهی . [ م ُ ] (ع ص ) مانند و مشابه . (غیاث ) (آنندراج ).
- توضیحات بیشتر درباره مضاهی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مضایق","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مضایق . [ م َ ی ِ ] (ع اِ) مضائق . ج ِ مضیق . مکانهای تنگ . تنگناها. تنگی ها در مکان و امور. کارهای سخت : به تعجیل سوی ناتل ... رفتند بر آن جمله که به ناتل که آنجا مضایق است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 46 - توضیحات بیشتر درباره مضایق
"}}
]}