مجله اینترنتی متنی و تصویری ایرانیان

معنی مسلولین


معنی مسلولین

مسلولین . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مسلول . (در حالت نصبی و جری ). گرفتاران بیماری سل . (ناظم الاطباء). کسانی که به ناخوشی سل دچارند. مبتلایان به بیماری سل . - آسایشگاه مسلولین ؛ محلی که مبتلایان به بیماری سل در آنجا استراحت میکنند. - بیمارستان مسلولین ؛ بیمارستانی که مبتلایان به بیماری سل را آنجا بستری و درمان کنند.

معنی مسلولین- ترجمه مسلولین برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد مسلولین اینجا را کلیک کنید

هم معنی مسلولین


ترجمه مسلولین

آسایشگاه مسلولین: sanitarium


سخنان بزرگان با استفاده از کلمه مسلولین



مطالب نزدیک به این موضوع:

معنی مسلوق

مسلوق . [ م َ ] (اِخ ) نام جایی مربوط به روزی از ایام معروفه ٔ عرب . (سمعانی ): یوم مسلوق ؛ روزی است از روزهای عربان . (منتهی الارب ). نام یکی از ایام و جنگهای عرب . (از اقرب الموارد).

معنی مسلولی

مسلولی . [ م َ ] (حامص ) حالت و چگونگی مسلول . مسلول بودن .

معنی مسمات

مسمات . [ م ُ س َم ْ ما ] (ع ص ) رسم الخطی از مسماة. تأنیث مسمی . نامیده شده . اسم گذاشته . (از ناظم الاطباء). و رجوع به مسماة و مسمی شود.

معنی مسلوفة

مسلوفة. [ م َ ف َ ] (ع ص ) مؤنث مسلوف . برابر و هموار کرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زمین برابر و هموار کرده . (آنندراج ). در حدیث است : أرض الجنة مسلوفة؛ أی مستویة أو مسواة. (منتهی الارب )

معنی مسلوم

مسلوم . [ م َ ] (ع ص ) مارگزیده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سلیم . (منتهی الارب ). || پیراسته : أدیم مسلوم ؛ پوست پیراسته به برگ سَلَم . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب المو

معنی مسلوماء

مسلوماء. [م َ ] (ع ص ) زمین سَلم ناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): أرض مسلوماء؛ زمینی که درخت سَلَم (عَضاه ) در آن بسیار روئیده است . (از اقرب الموارد).

شما هم در مورد این موضوع بنویسید:

عنوان:  
توضیحات:  
حروف را وارد کنید: