معنی مسلولین
مسلولین . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مسلول . (در حالت نصبی و جری ). گرفتاران بیماری سل . (ناظم الاطباء). کسانی که به ناخوشی سل دچارند. مبتلایان به بیماری سل .
- آسایشگاه مسلولین ؛ محلی که مبتلایان به بیماری سل در آنجا استراحت میکنند.
- بیمارستان مسلولین ؛ بیمارستانی که مبتلایان به بیماری سل را آنجا بستری و درمان کنند.
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
مسلولین
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی مسلولین
ترجمه مسلولین
آسایشگاه مسلولین: sanitarium
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه مسلولین
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی مسمات
مسمات . [ م ُ س َم ْ ما ] (ع ص ) رسم الخطی از مسماة. تأنیث مسمی . نامیده شده . اسم گذاشته . (از ناظم الاطباء). و رجوع به مسماة و مسمی شود.
معنی مسلولة
مسلولة.[ م َ ل َ ] (ع ص ) مؤنث مسلول . رجوع به مسلول شود.
معنی مسلوکة
مسلوکة.[ م َ ک َ ] (ع ص ) مؤنث مسلوک . رجوع به مسلوک شود.
معنی مسماچنگ
مسماچنگ . [ م َ / م ِ چ َ ] (اِ) مسماجنگ . رجوع به مسماجنگ و مچاچنگ شود.
معنی مسلوق
مسلوق . [ م َ ] (اِخ ) نام جایی مربوط به روزی از ایام معروفه ٔ عرب . (سمعانی ): یوم مسلوق ؛ روزی است از روزهای عربان . (منتهی الارب ). نام یکی از ایام و جنگهای عرب . (از اقرب الموارد).
معنی مسماة
مسماة. [ م ُ س َم ْ ما ] (ع ص ) تأنیث مسمی . نامیده شده . اسم گذاشته شده (در زن ). موسوم . مسمات . خوانده شده . و رجوع به مسمات و مسمی شود.
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی مسمات","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مسمات . [ م ُ س َم ْ ما ] (ع ص ) رسم الخطی از مسماة. تأنیث مسمی . نامیده شده . اسم گذاشته . (از ناظم الاطباء). و رجوع به مسماة و مسمی شود.
- توضیحات بیشتر درباره مسمات
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مسلولة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مسلولة.[ م َ ل َ ] (ع ص ) مؤنث مسلول . رجوع به مسلول شود.
- توضیحات بیشتر درباره مسلولة
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مسلوکة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مسلوکة.[ م َ ک َ ] (ع ص ) مؤنث مسلوک . رجوع به مسلوک شود.
- توضیحات بیشتر درباره مسلوکة
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مسماچنگ","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مسماچنگ . [ م َ / م ِ چ َ ] (اِ) مسماجنگ . رجوع به مسماجنگ و مچاچنگ شود.
- توضیحات بیشتر درباره مسماچنگ
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مسلوق","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مسلوق . [ م َ ] (اِخ ) نام جایی مربوط به روزی از ایام معروفه ٔ عرب . (سمعانی ): یوم مسلوق ؛ روزی است از روزهای عربان . (منتهی الارب ). نام یکی از ایام و جنگهای عرب . (از اقرب الموارد).
- توضیحات بیشتر درباره مسلوق
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مسماة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مسماة. [ م ُ س َم ْ ما ] (ع ص ) تأنیث مسمی . نامیده شده . اسم گذاشته شده (در زن ). موسوم . مسمات . خوانده شده . و رجوع به مسمات و مسمی شود.
- توضیحات بیشتر درباره مسماة
"}}
]}