معنی مخروش
مخروش . [ م َ ] (ع ص ) خراشیده شده ، مشتق از خرش بالفتح که به معنی خراشیدن است و در این لفظ نوعی از قبیل توافق لسانین است در عربی و فارسی . (غیاث ) (آنندراج ). || شتری که بر وی داغ خراش نهاده باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
مخروش
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی مخروش
ترجمه مخروش
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه مخروش
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی مخروطی نوک
مخروطی نوک . [ م َ ن ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دسته ای از سبکبالان که دارای نوک مخروطی هستند و گنجشک و قناری و سهره جزو این دسته می باشند. (از لاروس ).
معنی مخروفة
مخروفة. [ م َ ف َ ] (ع ص ) مؤنث مخروف . ارض مخروفة؛ زمین آبداده شده از باران خریفی و نخستین باران اول زمستان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به مخروف شود.
معنی مخرنشم
مخرنشم . [ م ُ رَ ش ِ ] (ع ص ) بزرگ منش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). بزرگ منش و متکبر. (ناظم الاطباء). || گونه گشته ٔ لاغر و ترنجیده که بعض اندامش نزدیک بعضی اندام باشد. (منتهی الارب
معنی مخرورق
مخرورق .[ م ُ رَ رِ ] (ع ص ) (از «خ رق ») کسی که به قابوی خودسبک بر شتران بگردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسی که بر دور شتران میگردد. (ناظم الاطباء). کسی که سبک بر دور شتر میگردد که او را بگیرد. (مح
معنی مخروطة
مخروطة. [ م َ طَ ] (ع ص ) ریش که در رخسار آن موی کم باشد و در ذقن آن انبوه و دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ریش کشیده . (دهار). || (اِ) واحد مخروط یعنی یک جسم مخروطی شکل . (ناظم الاطب
معنی مخروف
مخروف . [ م َ ] (ع ص ) چیده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). میوه ٔ چیده شده . (ناظم الاطباء). || آب داده شده از باران خریفی و نخستین باران اول زمستان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب )
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی مخروطی نوک","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مخروطی نوک . [ م َ ن ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دسته ای از سبکبالان که دارای نوک مخروطی هستند و گنجشک و قناری و سهره جزو این دسته می باشند. (از لاروس ).
- توضیحات بیشتر درباره مخروطی نوک
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مخروفة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مخروفة. [ م َ ف َ ] (ع ص ) مؤنث مخروف . ارض مخروفة؛ زمین آبداده شده از باران خریفی و نخستین باران اول زمستان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به مخروف شود.
- توضیحات بیشتر درباره مخروفة
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مخرنشم","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مخرنشم . [ م ُ رَ ش ِ ] (ع ص ) بزرگ منش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). بزرگ منش و متکبر. (ناظم الاطباء). || گونه گشته ٔ لاغر و ترنجیده که بعض اندامش نزدیک بعضی اندام باشد. (منتهی الارب - توضیحات بیشتر درباره مخرنشم
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مخرورق","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مخرورق .[ م ُ رَ رِ ] (ع ص ) (از «خ رق ») کسی که به قابوی خودسبک بر شتران بگردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسی که بر دور شتران میگردد. (ناظم الاطباء). کسی که سبک بر دور شتر میگردد که او را بگیرد. (مح - توضیحات بیشتر درباره مخرورق
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مخروطة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مخروطة. [ م َ طَ ] (ع ص ) ریش که در رخسار آن موی کم باشد و در ذقن آن انبوه و دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ریش کشیده . (دهار). || (اِ) واحد مخروط یعنی یک جسم مخروطی شکل . (ناظم الاطب - توضیحات بیشتر درباره مخروطة
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی مخروف","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
مخروف . [ م َ ] (ع ص ) چیده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). میوه ٔ چیده شده . (ناظم الاطباء). || آب داده شده از باران خریفی و نخستین باران اول زمستان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) - توضیحات بیشتر درباره مخروف
"}}
]}