معنی کرنجوه
کرنجوه . [ ] (اِ) کرنج . کرنجو. کرنجوا اسم هندی اکتمکت است که به فارسی خایه ٔ ابلیس نامند. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کرنجوا شود.
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
کرنجوه
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی کرنجوه
ترجمه کرنجوه
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه کرنجوه
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی کرندی
کرندی . [ک ِ رِ ] (اِ) قسمی قفل پیچ . (یادداشت مؤلف ). || (ص نسبی ) منسوب به کرند. رجوع به کرند شود.
معنی کرنجو
کرنجو. [ ک َ رَ ] (اِ) مرض کابوس است . (آنندراج ) (انجمن آرا). بمعنی کابوس است و آن سنگینیی باشد که در خواب بر مردم افتد. (برهان ). گرانی باشد که در خواب بر مردم افتد و آن را بتازی کابوس خوانند و به ف
معنی کرند زدن
کرند زدن . [ ک ُ رَ زَ دَ ] (مص مرکب )حلقه زدن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرند شود.
معنی کرند
کرند. [ ک ُ رَ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است که از طرف زردکوه می آید و مسکن لران است و از نواحی صفاهان می گذرد. (برهان ) (ناظم الاطباء). نام رود مشهوری است به اصفهان . (آنندراج ). کرنگ . (مخفف کوهرنگ ).
معنی کرندعی
کرندعی . [ ] (اِخ ) از دیههای طبرش (تفرش ) است . (تاریخ قم ص 139).
معنی کرنج با
کرنج با. [ ک ُ رَ ] (اِ مرکب ) اُرُزیّه . (بحر الجواهر). آش برنج .
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی کرندی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کرندی . [ک ِ رِ ] (اِ) قسمی قفل پیچ . (یادداشت مؤلف ). || (ص نسبی ) منسوب به کرند. رجوع به کرند شود.
- توضیحات بیشتر درباره کرندی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی کرنجو","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کرنجو. [ ک َ رَ ] (اِ) مرض کابوس است . (آنندراج ) (انجمن آرا). بمعنی کابوس است و آن سنگینیی باشد که در خواب بر مردم افتد. (برهان ). گرانی باشد که در خواب بر مردم افتد و آن را بتازی کابوس خوانند و به ف - توضیحات بیشتر درباره کرنجو
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی کرند زدن","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کرند زدن . [ ک ُ رَ زَ دَ ] (مص مرکب )حلقه زدن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرند شود.
- توضیحات بیشتر درباره کرند زدن
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی کرند","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کرند. [ ک ُ رَ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است که از طرف زردکوه می آید و مسکن لران است و از نواحی صفاهان می گذرد. (برهان ) (ناظم الاطباء). نام رود مشهوری است به اصفهان . (آنندراج ). کرنگ . (مخفف کوهرنگ ). - توضیحات بیشتر درباره کرند
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی کرندعی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کرندعی . [ ] (اِخ ) از دیههای طبرش (تفرش ) است . (تاریخ قم ص 139).
- توضیحات بیشتر درباره کرندعی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی کرنج با","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کرنج با. [ ک ُ رَ ] (اِ مرکب ) اُرُزیّه . (بحر الجواهر). آش برنج .
- توضیحات بیشتر درباره کرنج با
"}}
]}