معنی کتانی
کتانی . [ ک َ ] (اِخ ) جعفربن حسنی ادریسی متوفی 1323 هَ .ق . از اوست : 1- رسالة فی احکام اهل الذمه . 2- الشرب المختصر و السرالمنتظر من معین اهل القرن الثالث عشر. 3- منتخب الاقاویل فی ما یتعلق بالسراویل (از معجم المطبوعات ).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
کتانی
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی کتانی
خیش : 1 بشکار، شخم و درو 2 گاوآهن 3 پارچهکتانی، کیش
برد : 1 سود، نفع 2 تیررس 3 پیروزی، ظفر و باخت 4 پارچه کتانی
ترجمه کتانی
کفش کتانی: tennis shoe
قیطان کتانی: inkle
نوار کتانی: inkle
کتانی رنگ: flaxen
کتانی: linen
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه کتانی
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی کتانی
کتانی .[ ] (اِ) نوعی از زردآلو. (آنندراج ) :
از رنگ طلایی کتانی
پیراهن مه کند کتانی .
محسن تأثیر (از آنندراج ).
معنی کتب
کتب . [ ک ُ ] (ع اِ) کُتُب . ج ِ کتاب . کتابها. مجموعه های خطی و چاپی . (فرهنگ فارسی معین ) :
این چنین بزم از همه شاهان کرا اندرخور است
نامه ٔ شاهان بخوان و کتب پیشینان بیار.
فرخی .
ولیکن اوستادان
معنی کتانی
کتانی . [ ک َ ] (اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن سلمون کتانی . رجوع به معجم المطبوعات شود.
معنی کتانی
کتانی . [ ک َت ْ تا ] (اِخ ) ابوبکر محمدبن علی بن جعفر الکتانی یکی از مشایخ صوفیه است . مسکن او به مکه بود وفاتش در این شهر در322 هَ . ق . به زمان قاهر خلیفه اتفاق افتاد. رجوع به تاریخ گزیده چ اروپا ص
معنی کتان
کتان . [ ک ُت ْ تا ] (ع اِ) جانورکی است سرخ و گزنده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
معنی کتبة
کتبة. [ ک ُ ب َ ] (ع اِ) دوال که بدان دوزند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دوالی است که به آن دوخته میشود درز مشک و غیر آن . (شرح قاموس ). || آنچه بدان شرم ماده شتر را فراهم آرند تا گشن برنجهد. (م
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی کتانی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کتانی .[ ] (اِ) نوعی از زردآلو. (آنندراج ) :
از رنگ طلایی کتانی
پیراهن مه کند کتانی .
محسن تأثیر (از آنندراج ).
- توضیحات بیشتر درباره کتانی
"}},{"@type": "Question","name": "معنی کتب","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کتب . [ ک ُ ] (ع اِ) کُتُب . ج ِ کتاب . کتابها. مجموعه های خطی و چاپی . (فرهنگ فارسی معین ) :
این چنین بزم از همه شاهان کرا اندرخور است
نامه ٔ شاهان بخوان و کتب پیشینان بیار.
فرخی .
ولیکن اوستادان - توضیحات بیشتر درباره کتب
"}},{"@type": "Question","name": "معنی کتانی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کتانی . [ ک َ ] (اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن سلمون کتانی . رجوع به معجم المطبوعات شود.
- توضیحات بیشتر درباره کتانی
"}},{"@type": "Question","name": "معنی کتانی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کتانی . [ ک َت ْ تا ] (اِخ ) ابوبکر محمدبن علی بن جعفر الکتانی یکی از مشایخ صوفیه است . مسکن او به مکه بود وفاتش در این شهر در322 هَ . ق . به زمان قاهر خلیفه اتفاق افتاد. رجوع به تاریخ گزیده چ اروپا ص - توضیحات بیشتر درباره کتانی
"}},{"@type": "Question","name": "معنی کتان","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کتان . [ ک ُت ْ تا ] (ع اِ) جانورکی است سرخ و گزنده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
- توضیحات بیشتر درباره کتان
"}},{"@type": "Question","name": "معنی کتبة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کتبة. [ ک ُ ب َ ] (ع اِ) دوال که بدان دوزند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دوالی است که به آن دوخته میشود درز مشک و غیر آن . (شرح قاموس ). || آنچه بدان شرم ماده شتر را فراهم آرند تا گشن برنجهد. (م - توضیحات بیشتر درباره کتبة
"}}]}