معنی کاریزنو
کاریزنو. [ ن ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند، در 22هزارگزی خاور خوسف و 3هزارگزی باختر گل . کوهستانی و معتدل و سکنه ٔ آن 91 تن است ، قنات دارد. محصول آن غلات و بادام و زرد آلو و شغل اهالی زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
کاریزنو
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی کاریزنو
ترجمه کاریزنو
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه کاریزنو
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی کاریزک ناگهانی
کاریزک ناگهانی . [ زَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان زاوه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه ، در 12هزارگزی خاور تربت حیدریه و یکهزار گزی شمال جاده باخرز به تربت . جلگه و معتدل و سکنه ٔ آن 1188 تن است . قنا
معنی کاریزنو
کاریزنو. [ ن ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان قصبه ٔ مرکز دهستان بالاجام بخش تربت جام شهرستان مشهد، در 50هزارگزی شمال باختری تربت جام سر راه شوسه ٔ عمومی مشهد به تربت جام . جلگه و معتدل و سکنه ٔ آن 804 تن است
معنی کارینیان
کارینیان . (اِخ ) شهری از ایتالیا در ایالت «تورن » در ساحل رود «پو». سکنه ٔ 7000 تن . کارخانه ٔ ریسندگی ابریشم دارد.
معنی کاریک
کاریک . (اِخ ) دهی از دهستان منگور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، در 38500گزی جنوب باختری شوسه ٔ مهاباد، 19500گزی جنوب باختری شوسه ٔ مهاباد به سردشت ، کوهستانی ، سردسیر و سالم و سکنه ٔ آن 120 تن است . آب
معنی کاریگری
کاریگری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) صنعت و کارگری . (ناظم الاطباء).
معنی کاریزکنه
کاریزکنه . [ ک َ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) مقنی : الانباط؛ به آب رسیدن کارکنه . (تاج المصادر بیهقی ).
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی کاریزک ناگهانی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کاریزک ناگهانی . [ زَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان زاوه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه ، در 12هزارگزی خاور تربت حیدریه و یکهزار گزی شمال جاده باخرز به تربت . جلگه و معتدل و سکنه ٔ آن 1188 تن است . قنا - توضیحات بیشتر درباره کاریزک ناگهانی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی کاریزنو","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کاریزنو. [ ن ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان قصبه ٔ مرکز دهستان بالاجام بخش تربت جام شهرستان مشهد، در 50هزارگزی شمال باختری تربت جام سر راه شوسه ٔ عمومی مشهد به تربت جام . جلگه و معتدل و سکنه ٔ آن 804 تن است - توضیحات بیشتر درباره کاریزنو
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی کارینیان","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کارینیان . (اِخ ) شهری از ایتالیا در ایالت «تورن » در ساحل رود «پو». سکنه ٔ 7000 تن . کارخانه ٔ ریسندگی ابریشم دارد.
- توضیحات بیشتر درباره کارینیان
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی کاریک","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کاریک . (اِخ ) دهی از دهستان منگور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، در 38500گزی جنوب باختری شوسه ٔ مهاباد، 19500گزی جنوب باختری شوسه ٔ مهاباد به سردشت ، کوهستانی ، سردسیر و سالم و سکنه ٔ آن 120 تن است . آب - توضیحات بیشتر درباره کاریک
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی کاریگری","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کاریگری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) صنعت و کارگری . (ناظم الاطباء).
- توضیحات بیشتر درباره کاریگری
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی کاریزکنه","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
کاریزکنه . [ ک َ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) مقنی : الانباط؛ به آب رسیدن کارکنه . (تاج المصادر بیهقی ).
- توضیحات بیشتر درباره کاریزکنه
"}}
]}