معنی حافظ
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) احمد (خواجه ...). حفظ کلام دارد و از مردم هرات است . او راست :
گفتمش در نظر آن رخ بصفای قمر است
زیر لب خنده زنان گفت صفای دگر است .
(ترجمه ٔ مجالس النفائس ص 152).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
حافظ
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی حافظ
مدافع : پاسدار، پشتیبان، حارس، جانبتدار، حافظ، حامی، دفاعکننده، ظهیر، مجیر و مهاجم
سپر : 1 اسپر، درق، درقه، مجن 2 محافظ 3 ضربهگیر 4 حائل، مانع، حفاظ
سپر کردن : محافظ ساختن، پناه قرار دادن، سپر ساختن و سپرافکندن
سنتگرا : 1 سنتی 2 سنتخواه، سنتپرست، سنتطلب و سنتشکن 3 متحجر، واپسگرا و پیشرو، متجدد، تجددطلب 4 محافظهکار و رادیکال 5 کهنهگرا، کهنه و نوگرا
سنتگرایی : 1 سنتخواهی، سنتپرستی، سنتطلبی و سنتشکنی 2 تحجر، واپسگرایی و تجددطلبی 3 محافظهکاری و رادیکالیسم 4 کهنهگرایی و نوگرایی
ترجمه حافظ
محافظ: supporter
نئومحافظه کار: neoconservetive
خدا حافظی کردن: say good-bye
خداحافظی کردن: say goodbye
نیروهای حافظ تاسیسات نفت: oil facilities guards
حافظ: keeper
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه حافظ
سخن توماس دوكوئین: هر چه بیشتر بر بار حافظه بیفزایید، حافظه تان قویتر می شود و هر چه بیشتر به آن اعتماد كنید، قابل اعتمادتر می گردد.
سخن حضرت محمد (ص): سه چیز است كه حافظه را زیاد میكند و دردهای بدن را میبرد: كُندر خوائیدن و مسواك كردن و قرآن خواندن.
سخن حضرت محمد (ص): پروردگارا! در دنیا و آخرت به ما نیكی عطا كن و ما را از عذاب جهنّم محافظت نما.
سخن امام علی (ع): مروّت و مردی در حضر خواندن قرآن است و همنشینی با علما كردن و تفكر در فقه و علوم كردن و محافظت بر نمازهای جماعت كردن.
سخن بازیل: حافظه، پرونده تخیل و گنجینه عقل، دفتر ثبت وجدان و مخزن اندیشه است.
عقل دو عقل است اول مکسبى *** که در آموزى چو در مکتب صبى
از کتاب و اوستاد و فکر و ذکر *** از معانى و ز علوم خوب و بکر
عقل تو افزون شود بر دیگران *** لیک تو باشى ز حفظ آن گران
لوح حافظ باشى اندر دور و گشت *** لوح محفوظ اوست کاو زین در گذشت
عقل دیگر بخشش یزدان بود *** چشمهى آن در میان جان بود
چون ز سینه آب دانش جوش کرد *** نه شود گنده نه دیرینه نه زرد
ور ره نبعش بود بسته چه غم *** کاو همىجوشد ز خانه دمبهدم
عقل تحصیلى مثال جویها *** کان رود در خانهاى از کویها
راه آبش بسته شد شد بىنوا *** از درون خویشتن جو چشمه را
قصهى آن که کسى با کسى مشورت مىکرد گفتش مشورت با دیگرى کن که من عدوى توام ***
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی حافظ
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) اسکافی . رجوع به هبةاﷲ... شود.
معنی حافظ
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) جمال (جلال الدین ) محمود.ازجمله ٔ مشایخ خانقاه اخلاصیة و خطیب و حافظ و محراب خوان آنجا. و نیز یکی از خوشنویسان زمان . او راست :
مسیح اگر شنود یک تکلم از دهنش
دگر ز شرم نباشد مجال
معنی حافظ
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) علی پاشا. یکی از مردم آماسیه و از وزرای عهد سلطان محمودخان ثانی . وی در ابتدا در خدمت بعض وزرا سمت قپوچی باشی (دربان باشی ) داشت و سپس به قسطنطنیه شد و آنگاه با رتبه ٔ وزارت والی
معنی حافظ
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) عفیف الدین . رجوع به عفیف شود.
معنی حافظ
حافظ. [ ف ِ] (اِخ ) ابونصیر. رجوع به حافظالدین ابونصیر شود.
معنی حافظ
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) حسین بن علی . رجوع به حافظ نیشابوری شود.
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی حافظ","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) اسکافی . رجوع به هبةاﷲ... شود.
- توضیحات بیشتر درباره حافظ
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی حافظ","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) جمال (جلال الدین ) محمود.ازجمله ٔ مشایخ خانقاه اخلاصیة و خطیب و حافظ و محراب خوان آنجا. و نیز یکی از خوشنویسان زمان . او راست :
مسیح اگر شنود یک تکلم از دهنش
دگر ز شرم نباشد مجال - توضیحات بیشتر درباره حافظ
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی حافظ","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) علی پاشا. یکی از مردم آماسیه و از وزرای عهد سلطان محمودخان ثانی . وی در ابتدا در خدمت بعض وزرا سمت قپوچی باشی (دربان باشی ) داشت و سپس به قسطنطنیه شد و آنگاه با رتبه ٔ وزارت والی - توضیحات بیشتر درباره حافظ
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی حافظ","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) عفیف الدین . رجوع به عفیف شود.
- توضیحات بیشتر درباره حافظ
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی حافظ","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حافظ. [ ف ِ] (اِخ ) ابونصیر. رجوع به حافظالدین ابونصیر شود.
- توضیحات بیشتر درباره حافظ
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی حافظ","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) حسین بن علی . رجوع به حافظ نیشابوری شود.
- توضیحات بیشتر درباره حافظ
"}}
]}