معنی حافظ
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) اصفهانی ، ابوالحسن طاهربن عرب بن ابراهیم ، ملقب به فخرالدین و معروف به حافظ اصفهانی یا حافظ طاهر. از قراء معروف . او راست : تجویدالقرآن به فارسی و منهل العطشان و القرائةالمفردة لأبی عمرو، و القرائةالمفردة لابن عامر و القرائةالمفردة لحمزة، و القرائةالمفردة لنافع و شرح شاطبیة. همه بفارسی . وی در مقدمه ٔ قرائة مفرده ٔ ابن عامر خود را شاگرد محمدبن محمدبن الجزری متوفی 833 هَ . ق . معرفی کرده . اجازه ٔ روایتی و قرائتی از این مرد بخط خود در سه صفحه برای ابوالمعارف نجم الدین محمد سعدی حموئی شیرازی بتاریخ 857 نوشته که در مجموعه ٔ کنزالسالکین نزد آقای فخرالدین موجود است . رجوع به الذریعه ج 3 ص 368 و ج 8 ص 68 و 69 شود.
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
حافظ
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی حافظ
مدافع : پاسدار، پشتیبان، حارس، جانبتدار، حافظ، حامی، دفاعکننده، ظهیر، مجیر و مهاجم
سپر : 1 اسپر، درق، درقه، مجن 2 محافظ 3 ضربهگیر 4 حائل، مانع، حفاظ
سپر کردن : محافظ ساختن، پناه قرار دادن، سپر ساختن و سپرافکندن
سنتگرا : 1 سنتی 2 سنتخواه، سنتپرست، سنتطلب و سنتشکن 3 متحجر، واپسگرا و پیشرو، متجدد، تجددطلب 4 محافظهکار و رادیکال 5 کهنهگرا، کهنه و نوگرا
سنتگرایی : 1 سنتخواهی، سنتپرستی، سنتطلبی و سنتشکنی 2 تحجر، واپسگرایی و تجددطلبی 3 محافظهکاری و رادیکالیسم 4 کهنهگرایی و نوگرایی
ترجمه حافظ
محافظ: supporter
نئومحافظه کار: neoconservetive
خدا حافظی کردن: say good-bye
خداحافظی کردن: say goodbye
نیروهای حافظ تاسیسات نفت: oil facilities guards
حافظ: keeper
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه حافظ
سخن توماس دوكوئین: هر چه بیشتر بر بار حافظه بیفزایید، حافظه تان قویتر می شود و هر چه بیشتر به آن اعتماد كنید، قابل اعتمادتر می گردد.
سخن حضرت محمد (ص): سه چیز است كه حافظه را زیاد میكند و دردهای بدن را میبرد: كُندر خوائیدن و مسواك كردن و قرآن خواندن.
سخن حضرت محمد (ص): پروردگارا! در دنیا و آخرت به ما نیكی عطا كن و ما را از عذاب جهنّم محافظت نما.
سخن امام علی (ع): مروّت و مردی در حضر خواندن قرآن است و همنشینی با علما كردن و تفكر در فقه و علوم كردن و محافظت بر نمازهای جماعت كردن.
سخن بازیل: حافظه، پرونده تخیل و گنجینه عقل، دفتر ثبت وجدان و مخزن اندیشه است.
رفت کنج خلوتى و آن را بخواند *** وز تحیر واله و حیران بماند
که بدین سان گنج نامهى بىبها *** چون فتاده ماند اندر مشقها
باز اندر خاطرش این فکر جست *** کز پى هر چیز یزدان حافظ است
کى گذارد حافظ اندر اکتناف *** که کسى چیزى رباید از گزاف
گر بیابان پر شود زر و نقود *** بىرضاى حق جوى نتوان ربود
ور بخوانى صد صحف بىسکتهاى *** بىقدر یادت نماند نکتهاى
ور کنى خدمت نخوانى یک کتاب *** علمهاى نادره یابى ز جیب
شد ز جیب آن کف موسى ضو فشان *** کآن فزون آمد ز ماه آسمان
کآن که مىجستى ز چرخ با نهیب *** سر بر آوردهست اى موسى ز جیب
تا بدانى کآسمانهاى سمى *** هست عکس مدرکات آدمى
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی حافظ
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) حصیرچی زاده . محمدآقا. رجوع به حصیرچی زاده شود.
معنی حافظ
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) عبدالعظیم المنذری . رجوع به حافظ منذری شود.
معنی حافظ
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) علی پاشا. یکی از مردم آماسیه و از وزرای عهد سلطان محمودخان ثانی . وی در ابتدا در خدمت بعض وزرا سمت قپوچی باشی (دربان باشی ) داشت و سپس به قسطنطنیه شد و آنگاه با رتبه ٔ وزارت والی
معنی حافظ
حافظ. [ ف ِ ](اِخ ) معین الدین خلیفه . یکی از صدور سلطان حسین میرزا تیموری . رجوع به حبیب السیر ج 3 جزو 3 ص 299 شود.
معنی حافظ
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) حسین بن علی . رجوع به حافظ نیشابوری شود.
معنی حافظ
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) ابونعیم . رجوع به ابونعیم احمدبن عبداﷲبن احمد... اصفهانی شود.
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی حافظ","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) حصیرچی زاده . محمدآقا. رجوع به حصیرچی زاده شود.
- توضیحات بیشتر درباره حافظ
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی حافظ","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) عبدالعظیم المنذری . رجوع به حافظ منذری شود.
- توضیحات بیشتر درباره حافظ
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی حافظ","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) علی پاشا. یکی از مردم آماسیه و از وزرای عهد سلطان محمودخان ثانی . وی در ابتدا در خدمت بعض وزرا سمت قپوچی باشی (دربان باشی ) داشت و سپس به قسطنطنیه شد و آنگاه با رتبه ٔ وزارت والی - توضیحات بیشتر درباره حافظ
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی حافظ","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حافظ. [ ف ِ ](اِخ ) معین الدین خلیفه . یکی از صدور سلطان حسین میرزا تیموری . رجوع به حبیب السیر ج 3 جزو 3 ص 299 شود.
- توضیحات بیشتر درباره حافظ
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی حافظ","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) حسین بن علی . رجوع به حافظ نیشابوری شود.
- توضیحات بیشتر درباره حافظ
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی حافظ","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) ابونعیم . رجوع به ابونعیم احمدبن عبداﷲبن احمد... اصفهانی شود.
- توضیحات بیشتر درباره حافظ
"}}
]}