معنی حاجب
حاجب . [ ج ِ ] (اِخ )ابن احمد طوسی مکنی به ابومحمد او از محمدبن رافع وذهلی و محمدبن حماد ابی وردی و از او ابن منده و قاضی ابی بکر حیری روایت کنند. مسعودبن علی سجزی گوید که از حاکم درباره ٔ حاجب سؤال کردم او گفت وی هرگز حدیثی نشنوده است لکن او را عمی بود که او سماع حدیث کرده است پس از آن بلاذری نزد وی شد و گفت آیا تو با عم خویش در مجلس حدیث حاضر می آمدی گفت آری و او عمری طویل یافت و در سال 336 هَ . ق . فجاءة درگذشت . رجوع به لسان المیزان عسقلانی چ حیدرآباد ج 2 ص 146 شود.
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
حاجب
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی حاجب
سدانت : پردهداری، حاجبی، حجابت
سرایدار، سرایدار : حاجب، دربان، مستحفظ، نگهبان
پردگی: 1 پردهنشین، زن، مستوره 2 پردهدار، حاجب
پردهدار: حاجب، دربان، پردهپوش
صاحبخبر: 1 آگاه، مخبر، مطلع 2 خبرگزار، خبرنگار، منهی 3 حاجب، معرف 4 ایلچی، پیک، رسول، سفیر
ترجمه حاجب
حاجب: chamberlain
حاجب: door keeper
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه حاجب
که یکى رقعه نبشتم پیش شه *** اى عجب آن جا رسید و یافت ره
آن دگر را خواند هم آن خوب خد *** هم نداد او را جواب و تن بزد
خشک مىآورد او را شهریار *** او مکرر کرد رقعه پنج بار
گفت حاجب آخر او بندهى شماست *** گر جوابش بر نویسى هم رواست
از شهى تو چه کم گردد اگر *** بر غلام و بنده اندازى نظر
گفت این سهل است اما احمق است *** مرد احمق زشت و مردود حق است
گر چه آمرزم گناه و زلتش *** هم کند بر من سرایت علتش
صد کس از گرگین همه گرگین شوند *** خاصه این گر خبیث ناپسند
گر کم عقلى مبادا گبر را *** شوم او بىآب دارد ابر را
نم نبارد ابر از شومى او *** شهر شد ویرانه از بومى او
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی حاجب
حاجب . [ ج ِ ] (اِخ ) مولای زیدبن ثابت است . ابن ابی حانم ؟ بنقل از پدر خود گوید که حاجب معروف نیست وحدیثی را که در باب فضل قباء آرد یعقوب بن محمد زهری از اسحاق بن ابراهیم بن نسطاس از نوح ، نقل کند. ر
معنی حاجب
حاجب . [ ج ِ ] (اِخ ) ابن دینار، معروف به حاجب الفیل . از قبیله ٔ بنومازن بن عمروبن تمیم است . وی شاهد «یوم السلی » بود، دراین جنگ که میان بنی مازن و بنی یشکر برپا شد، زاهربن عبداﷲبن مالک ، تیم بن ثعل
معنی حاجب
حاجب . [ ج ِ ] (اِخ ) ابونصر یکی از حجاب بزرگ سلطان مسعود است که در عهد محمود و اوائل کار مسعود کارهای خرد را عهده دار بود چنانکه در ماه شوال سال 422 هَ . ق . که سلطان مسعود از غزنین بکابل آمد این بون
معنی حاج هراس
حاج هراس . (اِخ ) محمدبن محمدبن ابراهیم . رجوع به محمدبن محمد.... شود.
معنی حاجب
حاجب . [ج ِ ] (اِخ ) ابن زید یا یزید انصاری اشهلی . بقولی وی از تیره ٔ ازد شنوءة است و حلیف بنی عبدالاشهل صحابی است و در وقعه ٔ یمامه شهادت یافته است . و سیف او را در زمره ٔ کسانی آرد که از بنی عبدالا
معنی حاج احمد خلیفه
حاج احمد خلیفه . [ اَ م َ خ َ ف َ ] (اِخ ) او راست : روضةالتوحید، منظومه ٔ ترکی . رجوع به کشف الظنون ج 1 ص 583 شود.
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی حاجب","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حاجب . [ ج ِ ] (اِخ ) مولای زیدبن ثابت است . ابن ابی حانم ؟ بنقل از پدر خود گوید که حاجب معروف نیست وحدیثی را که در باب فضل قباء آرد یعقوب بن محمد زهری از اسحاق بن ابراهیم بن نسطاس از نوح ، نقل کند. ر - توضیحات بیشتر درباره حاجب
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی حاجب","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حاجب . [ ج ِ ] (اِخ ) ابن دینار، معروف به حاجب الفیل . از قبیله ٔ بنومازن بن عمروبن تمیم است . وی شاهد «یوم السلی » بود، دراین جنگ که میان بنی مازن و بنی یشکر برپا شد، زاهربن عبداﷲبن مالک ، تیم بن ثعل - توضیحات بیشتر درباره حاجب
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی حاجب","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حاجب . [ ج ِ ] (اِخ ) ابونصر یکی از حجاب بزرگ سلطان مسعود است که در عهد محمود و اوائل کار مسعود کارهای خرد را عهده دار بود چنانکه در ماه شوال سال 422 هَ . ق . که سلطان مسعود از غزنین بکابل آمد این بون - توضیحات بیشتر درباره حاجب
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی حاج هراس","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حاج هراس . (اِخ ) محمدبن محمدبن ابراهیم . رجوع به محمدبن محمد.... شود.
- توضیحات بیشتر درباره حاج هراس
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی حاجب","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حاجب . [ج ِ ] (اِخ ) ابن زید یا یزید انصاری اشهلی . بقولی وی از تیره ٔ ازد شنوءة است و حلیف بنی عبدالاشهل صحابی است و در وقعه ٔ یمامه شهادت یافته است . و سیف او را در زمره ٔ کسانی آرد که از بنی عبدالا - توضیحات بیشتر درباره حاجب
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی حاج احمد خلیفه","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
حاج احمد خلیفه . [ اَ م َ خ َ ف َ ] (اِخ ) او راست : روضةالتوحید، منظومه ٔ ترکی . رجوع به کشف الظنون ج 1 ص 583 شود.
- توضیحات بیشتر درباره حاج احمد خلیفه
"}}
]}