معنی گر زدن
گر زدن . [ گ ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) الو گرفتن . مشتعل شدن . گرازه کشیدن . گره زدن (در تداول مردم قزوین ).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
گر زدن
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی گر زدن
ترجمه گر زدن
تلنگر زدن: fillip
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه گر زدن
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی گر گرفتن
گر گرفتن . [ گ ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) مشتعل شدن .
معنی گر
گر. [ گ َ ] (اِ) مقصودو مراد. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) :
سپهر آراسته عیشت جهان افروخته عمرت
بمجد و فخر وجاه و بخت و عز و نام و کام و گر.
مسعودسعد (دیوان چ رشیدیاسمی ص 143).
کار بی علم کام و
معنی گرائی محله
گرائی محله . [ گ َ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) نام دهکده ای است در ناحیت فخر عمادالدین از استرآباد رستاق . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 127).
معنی گر
گر. [ گ ُ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است در سرحد ملک غزان و به این معنی با کاف تازی مشهور است . (برهان ). نام رودی است در کشور بردع :
بهشتی شده بیشه پیرامنش
ز گر کوثری بسته بر دامنش .
نظامی (از گنجینه
معنی گر
گر. [ گ َ ] (اِ) این کلمه اوستایی و بمعنی کوه است و در یسنا 1 فقره ٔ 14 و یسنا 2 فقره ٔ 14 و یسنا 3 فقره ٔ 16 و غیره آمده . در دو سیروزه ٔ کوچک و بزرگ در فقره ٔ 28 زمین ایزد نیک کنش و کوه اوشیدرن و هم
معنی گرآب
گرآب . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه ٔشهرستان خرم آباد، واقع در 12 هزارگزی شمال خاوری خرم آباد و 4 هزارگزی شمال راه اتومبیل رو خرم آباد به بروجرد. کوهستانی و هوای آن معتدل و مالاریا
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی گر گرفتن","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
گر گرفتن . [ گ ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) مشتعل شدن .
- توضیحات بیشتر درباره گر گرفتن
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی گر","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
گر. [ گ َ ] (اِ) مقصودو مراد. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) :
سپهر آراسته عیشت جهان افروخته عمرت
بمجد و فخر وجاه و بخت و عز و نام و کام و گر.
مسعودسعد (دیوان چ رشیدیاسمی ص 143).
کار بی علم کام و - توضیحات بیشتر درباره گر
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی گرائی محله","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
گرائی محله . [ گ َ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) نام دهکده ای است در ناحیت فخر عمادالدین از استرآباد رستاق . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 127).
- توضیحات بیشتر درباره گرائی محله
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی گر","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
گر. [ گ ُ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است در سرحد ملک غزان و به این معنی با کاف تازی مشهور است . (برهان ). نام رودی است در کشور بردع :
بهشتی شده بیشه پیرامنش
ز گر کوثری بسته بر دامنش .
نظامی (از گنجینه - توضیحات بیشتر درباره گر
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی گر","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
گر. [ گ َ ] (اِ) این کلمه اوستایی و بمعنی کوه است و در یسنا 1 فقره ٔ 14 و یسنا 2 فقره ٔ 14 و یسنا 3 فقره ٔ 16 و غیره آمده . در دو سیروزه ٔ کوچک و بزرگ در فقره ٔ 28 زمین ایزد نیک کنش و کوه اوشیدرن و هم - توضیحات بیشتر درباره گر
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی گرآب","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
گرآب . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه ٔشهرستان خرم آباد، واقع در 12 هزارگزی شمال خاوری خرم آباد و 4 هزارگزی شمال راه اتومبیل رو خرم آباد به بروجرد. کوهستانی و هوای آن معتدل و مالاریا - توضیحات بیشتر درباره گرآب
"}}
]}