معنی درایات
درایات . [ دِ ] (ع اِ) ج ِ درایة، درایت : و محققان درایات و مدرسان سور و آیات . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان آوی ص 119). و رجوع به درایت و درایة شود.
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
درایات
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی درایات
ترجمه درایات
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه درایات
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی درب
درب . [ دَ رَ ] (ع اِ) هر راه نافذ که از آن به روم و آسیای صغیر روند. (ناظم الاطباء). درب . و رجوع به دَرْب شود.
معنی درب
درب . [ دَ ] (اِخ ) بمناسبت دروازه ٔ شهر، محله و نواحی داخل شهر در مجاورت هر دروازه بنام همان دروازه نامیده شده است ، چنانکه درب ری ، درب قزوین ، که نام محله ای است مجاور دروازه ای که از آن بسوی ری رو
معنی درب
درب . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میداود (سرگچ ) بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز، واقع در 6هزارگزی خاور باغ ملک و 6هزارگزی خاور راه اتومبیل رو باغ ملک به ایذه . آب آن از رودخانه ٔ ابوالعباس و راه آ
معنی درب
درب . [ دُ رُب ب ] (ع اِ) ماهیی است زردرنگ . (منتهی الارب ). ماهیی است زردرنگ ، چنانکه گویی زراندوده است . (از ذیل اقرب الموارد از تاج ).
معنی درایش
درایش . [ دَ ی ِ] (اِمص ) اسم مصدر از دراییدن . تأثیر. اثر کردن . (برهان ) (آنندراج ). سرایت . (ناظم الاطباء) :
همه آزمایش همه پرنمایش
همه پردرایش چو گرگ طرازی .
مصعبی (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 384
معنی درب
درب . [ دَ رِ ] (ع ص ) صفت است مصدر دَرَب را. (از اقرب الموارد). معتاد و خوگر. || حریص و آزمند. (ناظم الاطباء). و رجوع به دَرَب شود.
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی درب","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
درب . [ دَ رَ ] (ع اِ) هر راه نافذ که از آن به روم و آسیای صغیر روند. (ناظم الاطباء). درب . و رجوع به دَرْب شود.
- توضیحات بیشتر درباره درب
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی درب","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
درب . [ دَ ] (اِخ ) بمناسبت دروازه ٔ شهر، محله و نواحی داخل شهر در مجاورت هر دروازه بنام همان دروازه نامیده شده است ، چنانکه درب ری ، درب قزوین ، که نام محله ای است مجاور دروازه ای که از آن بسوی ری رو - توضیحات بیشتر درباره درب
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی درب","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
درب . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میداود (سرگچ ) بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز، واقع در 6هزارگزی خاور باغ ملک و 6هزارگزی خاور راه اتومبیل رو باغ ملک به ایذه . آب آن از رودخانه ٔ ابوالعباس و راه آ - توضیحات بیشتر درباره درب
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی درب","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
درب . [ دُ رُب ب ] (ع اِ) ماهیی است زردرنگ . (منتهی الارب ). ماهیی است زردرنگ ، چنانکه گویی زراندوده است . (از ذیل اقرب الموارد از تاج ).
- توضیحات بیشتر درباره درب
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی درایش","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
درایش . [ دَ ی ِ] (اِمص ) اسم مصدر از دراییدن . تأثیر. اثر کردن . (برهان ) (آنندراج ). سرایت . (ناظم الاطباء) :
همه آزمایش همه پرنمایش
همه پردرایش چو گرگ طرازی .
مصعبی (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 384 - توضیحات بیشتر درباره درایش
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی درب","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
درب . [ دَ رِ ] (ع ص ) صفت است مصدر دَرَب را. (از اقرب الموارد). معتاد و خوگر. || حریص و آزمند. (ناظم الاطباء). و رجوع به دَرَب شود.
- توضیحات بیشتر درباره درب
"}}
]}