معنی داود
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن عمربن هبیرة. ابن المقفع فرزانه ٔ نامی در آغاز دبیر وی بوده است برای امور کرمان . (الورزاء و الکتاب ص 75).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
داود
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی داود
ترجمه داود
گل داودی: oxeye daisy
داودی: chrysanthemum
داود: David
داود: Davud
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه داود
بعد این جملهى دعا و این فغان *** گاوى اندر خانه دیدم ناگهان
چشم من تاریک شد نى بهر لوت *** شادى آن که قبول آمد قنوت
کشتم آن را تا دهم در شکر آن *** که دعاى من شنود آن غیب دان
حکم کردن داود علیه السلام بر کشندهى گاو ***
گفت داود این سخنها را بشو *** حجت شرعى در این دعوى بگو
تو روا دارى که من بىحجتى *** بنهم اندر شهر باطل سنتى
این که بخشیدت خریدى وارثى *** ریع را چون مىستانى حارثى
کسب را همچون زراعت دان عمو *** تا نکارى دخل نبود ز آن تو
کانچه کارى بدروى آن آن تست *** ور نه این بىداد بر تو شد درست
رو بده مال مسلمان کژ مگو *** رو بجو وام و بده باطل مجو
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی داود
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن کوره . رجوع به ابن کوره شود.
معنی داود
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن عمرالبصیر (شیخ ). مشهور به داود انطاکی یا ضریر انطاکی . یا داود ضریر. یا داود انطاکی اکمه . طبیب نزیل مصر از مشاهیر پزشکان و حکماست .950 هَ . ق . در انطاکیه زاده شد و علوم ریاض
معنی داود
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن علی بن عبداﷲبن عباس العباسی . عم سفاح خلیفه ٔ عباسی . مردی فصیح و خطیب و از بزرگان نهضت ضد خلفای اموی است . و پس از استقرار سفاح بر خلافت ، ویرا نخست حاکم کوفه کرد و پس از اندک
معنی داود
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن عیسی بن فلیته . از شرفاءمکه است . (حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 2 ص 599).
معنی داود
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن عمر شاذلی مکنی به ابوسلیمان . نزیل اسکندریه . متوفی به سال 732 هَ . ق . او راست : الرسالة المرضیة فی شرح دعاء الشاذلیه . و شرح تلقین قاضی عبدالوهاب بن علی بغدادی .
معنی داود
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن عیسی بن سلیمان غازی . همان کسی است که علی بن موسی الرضا(ع ) امام هشتم شیعیان در قزوین بسرای او فرود آمده است و فرزند دو ساله ٔ وی آنجا درگذشته و مشهد وی معروفست . (تاریخ گزیده
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی داود","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن کوره . رجوع به ابن کوره شود.
- توضیحات بیشتر درباره داود
"}},{"@type": "Question","name": "معنی داود","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن عمرالبصیر (شیخ ). مشهور به داود انطاکی یا ضریر انطاکی . یا داود ضریر. یا داود انطاکی اکمه . طبیب نزیل مصر از مشاهیر پزشکان و حکماست .950 هَ . ق . در انطاکیه زاده شد و علوم ریاض - توضیحات بیشتر درباره داود
"}},{"@type": "Question","name": "معنی داود","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن علی بن عبداﷲبن عباس العباسی . عم سفاح خلیفه ٔ عباسی . مردی فصیح و خطیب و از بزرگان نهضت ضد خلفای اموی است . و پس از استقرار سفاح بر خلافت ، ویرا نخست حاکم کوفه کرد و پس از اندک - توضیحات بیشتر درباره داود
"}},{"@type": "Question","name": "معنی داود","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن عیسی بن فلیته . از شرفاءمکه است . (حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 2 ص 599).
- توضیحات بیشتر درباره داود
"}},{"@type": "Question","name": "معنی داود","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن عمر شاذلی مکنی به ابوسلیمان . نزیل اسکندریه . متوفی به سال 732 هَ . ق . او راست : الرسالة المرضیة فی شرح دعاء الشاذلیه . و شرح تلقین قاضی عبدالوهاب بن علی بغدادی .
- توضیحات بیشتر درباره داود
"}},{"@type": "Question","name": "معنی داود","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن عیسی بن سلیمان غازی . همان کسی است که علی بن موسی الرضا(ع ) امام هشتم شیعیان در قزوین بسرای او فرود آمده است و فرزند دو ساله ٔ وی آنجا درگذشته و مشهد وی معروفست . (تاریخ گزیده - توضیحات بیشتر درباره داود
"}}]}