معنی عجس
عجس . [ ع َ ] (ع مص ) بازداشتن کسی را از حاجتش . (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر). || بازگردانیدن شتر را از راه جهت نشاط. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || به پنجه گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ). به پنجه گرفتن چیزی را یا سخت گرفتن آن را. (از اقرب الموارد). سخت گرفتن چیزی را. (تاج المصادر). || (اِ) میانه ٔ چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
عجس
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی عجس
ترجمه عجس
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه عجس
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی عجسمة
عجسمة. [ ع َ س َ م َ ] (ع اِمص ) سبکی . || شتابی . || (مص ) سبک گردیدن . || شتافتن . (منتهی الارب ).
معنی عجز آوردن
عجز آوردن . [ ع َ وَ دَ ] (مص مرکب ) درماندگی نمودن . ناتوانی کردن . ناتوان بودن :
ما عشق ترا به یادگار آوردیم
بر خاک تو عجز و افتقار آوردیم .
معنی عجل
عجل . [ ع َ ج ِ / ج ُ ] (ع ص ) شتاب کننده . (اقرب الموارد). سریع. (منتهی الارب ). || آنکه بدین جهان خرسند باشد. (اقرب الموارد).
معنی عجفی
عجفی . [ ع َ فا ] (ع ص ) لاغر، یقال قوم عجفی و نسوة عجفی . (منتهی الارب ).
معنی عجفاء
عجفاء. [ ع َ ] (ع ص ) مؤنث اعجف . لاغر. || زمین بی خیر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
معنی عجل
عجل . [ ع ُ ج ُ ] (ع ص ) ج ِ عجول . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی عجسمة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عجسمة. [ ع َ س َ م َ ] (ع اِمص ) سبکی . || شتابی . || (مص ) سبک گردیدن . || شتافتن . (منتهی الارب ).
- توضیحات بیشتر درباره عجسمة
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی عجز آوردن","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عجز آوردن . [ ع َ وَ دَ ] (مص مرکب ) درماندگی نمودن . ناتوانی کردن . ناتوان بودن :
ما عشق ترا به یادگار آوردیم
بر خاک تو عجز و افتقار آوردیم .
- توضیحات بیشتر درباره عجز آوردن
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی عجل","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عجل . [ ع َ ج ِ / ج ُ ] (ع ص ) شتاب کننده . (اقرب الموارد). سریع. (منتهی الارب ). || آنکه بدین جهان خرسند باشد. (اقرب الموارد).
- توضیحات بیشتر درباره عجل
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی عجفی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عجفی . [ ع َ فا ] (ع ص ) لاغر، یقال قوم عجفی و نسوة عجفی . (منتهی الارب ).
- توضیحات بیشتر درباره عجفی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی عجفاء","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عجفاء. [ ع َ ] (ع ص ) مؤنث اعجف . لاغر. || زمین بی خیر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
- توضیحات بیشتر درباره عجفاء
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی عجل","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عجل . [ ع ُ ج ُ ] (ع ص ) ج ِ عجول . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
- توضیحات بیشتر درباره عجل
"}}
]}