معنی عجزاء
عجزاء.[ ع َ ] (ع ص ) زن کلان سرین . مؤنث ِ اَعْجَز. || (اِخ ) ریگستانی است بلند. || (ص ، اِ)عقاب کوتاه دم . || عقابی که در دم او پر سفید باشد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || زنی که کف دست او درشت باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). الشدید دایرة الکف . (اقرب الموارد).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
عجزاء
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی عجزاء
ترجمه عجزاء
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه عجزاء
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی عجزة
عجزة. [ع َ ج َ زَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاجز. رجوع به عاجز شود.
معنی عجسمة
عجسمة.[ ع َ س َ م َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر، واقع در 58 هزارگزی شمال خاوری شادگان کنار راه اتومبیل رو اهواز به شادگان . 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای
معنی عجزة
عجزة. [ ع ِ / ع ُ زَ ] (ع اِ) فرزند پسین مرد. مذکر و مؤنث و جمع در آن یکسان است . (منتهی الارب ).
معنی عجزان
عجزان . [ ع َ ج َ ] (ع مص ) ناتوان گردیدن . || ترک کردن چیزی را که کردن آن واجب شود. || کاهلی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
معنی عجس
عجس . [ ع َج ْ ج َ ] (اِخ ) دهی است به مغرب . سمعانی گوید: دهی است از دهات عسقلان که عسقلانی بدان منسوب است . (معجم البلدان ).
معنی عجز داشتن
عجز داشتن . [ ع َ ت َ ] (مص مرکب ) ناتوان بودن . عاجز بودن . توانا نبودن .
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی عجزة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عجزة. [ع َ ج َ زَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاجز. رجوع به عاجز شود.
- توضیحات بیشتر درباره عجزة
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی عجسمة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عجسمة.[ ع َ س َ م َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر، واقع در 58 هزارگزی شمال خاوری شادگان کنار راه اتومبیل رو اهواز به شادگان . 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای - توضیحات بیشتر درباره عجسمة
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی عجزة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عجزة. [ ع ِ / ع ُ زَ ] (ع اِ) فرزند پسین مرد. مذکر و مؤنث و جمع در آن یکسان است . (منتهی الارب ).
- توضیحات بیشتر درباره عجزة
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی عجزان","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عجزان . [ ع َ ج َ ] (ع مص ) ناتوان گردیدن . || ترک کردن چیزی را که کردن آن واجب شود. || کاهلی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
- توضیحات بیشتر درباره عجزان
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی عجس","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عجس . [ ع َج ْ ج َ ] (اِخ ) دهی است به مغرب . سمعانی گوید: دهی است از دهات عسقلان که عسقلانی بدان منسوب است . (معجم البلدان ).
- توضیحات بیشتر درباره عجس
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی عجز داشتن","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عجز داشتن . [ ع َ ت َ ] (مص مرکب ) ناتوان بودن . عاجز بودن . توانا نبودن .
- توضیحات بیشتر درباره عجز داشتن
"}}
]}