معنی عامود
عامود. (ع اِ) ستون خانه و رکن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
عامود
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی عامود
ترجمه عامود
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه عامود
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی عامی
عامی . (ص نسبی ) جاهل و بی سواد. (غیاث ) (آنندراج ) :
عشق تو بکشت عالم و عامی را
زلف تو برانداخت نکونامی را.
خاقانی .
ای عشق تو کشته عارف و عامی را
سودای تو گم کرده نکونامی را
ذوق لب میگون تو آور
معنی عانة
عانة. [ ن َ ] (ع اِ) خر ماده . گله ٔ خر. گله ٔ گورخر. (از المنجد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || موی زهار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانه و پشت زهار. رنبه در تداول عامه . ج ، عون .
- استخوان عانه ؛ ا
معنی عاملی
عاملی . [ م ِ ] (اِخ ) احمد. رجوع به حر عاملی شود.
معنی عانات
عانات . (ع اِ) ج ِ عانة. رجوع به عانة شود.
معنی عان
عان . [ عان ن ](ع اِ) رسن دراز. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
معنی عامیة
عامیة. [ ی َ ] (ع ص ) زن سخت گریه و زاری کننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی عامی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عامی . (ص نسبی ) جاهل و بی سواد. (غیاث ) (آنندراج ) :
عشق تو بکشت عالم و عامی را
زلف تو برانداخت نکونامی را.
خاقانی .
ای عشق تو کشته عارف و عامی را
سودای تو گم کرده نکونامی را
ذوق لب میگون تو آور - توضیحات بیشتر درباره عامی
"}},{"@type": "Question","name": "معنی عانة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عانة. [ ن َ ] (ع اِ) خر ماده . گله ٔ خر. گله ٔ گورخر. (از المنجد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || موی زهار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانه و پشت زهار. رنبه در تداول عامه . ج ، عون .
- استخوان عانه ؛ ا - توضیحات بیشتر درباره عانة
"}},{"@type": "Question","name": "معنی عاملی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عاملی . [ م ِ ] (اِخ ) احمد. رجوع به حر عاملی شود.
- توضیحات بیشتر درباره عاملی
"}},{"@type": "Question","name": "معنی عانات","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عانات . (ع اِ) ج ِ عانة. رجوع به عانة شود.
- توضیحات بیشتر درباره عانات
"}},{"@type": "Question","name": "معنی عان","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عان . [ عان ن ](ع اِ) رسن دراز. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
- توضیحات بیشتر درباره عان
"}},{"@type": "Question","name": "معنی عامیة","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
عامیة. [ ی َ ] (ع ص ) زن سخت گریه و زاری کننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
- توضیحات بیشتر درباره عامیة
"}}]}