معنی افصاص
افصاص . [ اِ ] (ع مص ) چیزی از حق کسی جدا کردن و بیرون گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).جدا کردن و بیرون گرفتن چیزی از چیزی . (آنندراج ).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
افصاص
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی افصاص
ترجمه افصاص
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه افصاص
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی افضاء
افضاء. [ اِ ] (ع مص ) هر دو راه زن که پیش و پس است یکی گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بدین معنی ناقص واوی است . (ناظم الاطباء). هر دو مجرای یکی کردن . (المصادر زوزنی ). رنج رسانیدن دختری را. گز
معنی افشین کاد
افشین کاد. [ ] (اِخ ) یا اخشین نام یکی از اجداد سامانیان است . رجوع به احوال و اشعار رودکی ص 317 شود.
معنی افصی
افصی . [ اَصا ] (ع اِ) نام جماعتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
معنی افصاد
افصاد. [ اِ ] (ع مص ) ترکیدن برآمدن جای برگ درخت .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): افصدت الشجرة؛ انشقت عیون ورقها. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
معنی افضل
افضل . [ اَ ض َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی است از فضل مقابل نقص . ج ، افضلون ، افاضل . مؤنث : فُضْلی ̍. ج ، فضلیات ، فُضَل . (از اقرب الموارد). فاضل در حسب و در علم و جز آن و مادام که نکره باشد واحد و جم
معنی افشینه
افشینه . [ اَ ن َ ] (اِخ ) نام محلی است از ربض سمرقند بر دروازه ٔ کوهک . رجوع به احوال و اشعار رودکی ص 129 و 276 شود.
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی افضاء","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
افضاء. [ اِ ] (ع مص ) هر دو راه زن که پیش و پس است یکی گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بدین معنی ناقص واوی است . (ناظم الاطباء). هر دو مجرای یکی کردن . (المصادر زوزنی ). رنج رسانیدن دختری را. گز - توضیحات بیشتر درباره افضاء
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی افشین کاد","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
افشین کاد. [ ] (اِخ ) یا اخشین نام یکی از اجداد سامانیان است . رجوع به احوال و اشعار رودکی ص 317 شود.
- توضیحات بیشتر درباره افشین کاد
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی افصی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
افصی . [ اَصا ] (ع اِ) نام جماعتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
- توضیحات بیشتر درباره افصی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی افصاد","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
افصاد. [ اِ ] (ع مص ) ترکیدن برآمدن جای برگ درخت .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): افصدت الشجرة؛ انشقت عیون ورقها. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
- توضیحات بیشتر درباره افصاد
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی افضل","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
افضل . [ اَ ض َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی است از فضل مقابل نقص . ج ، افضلون ، افاضل . مؤنث : فُضْلی ̍. ج ، فضلیات ، فُضَل . (از اقرب الموارد). فاضل در حسب و در علم و جز آن و مادام که نکره باشد واحد و جم - توضیحات بیشتر درباره افضل
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی افشینه","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
افشینه . [ اَ ن َ ] (اِخ ) نام محلی است از ربض سمرقند بر دروازه ٔ کوهک . رجوع به احوال و اشعار رودکی ص 129 و 276 شود.
- توضیحات بیشتر درباره افشینه
"}}
]}