معنی زبیرة
زبیرة. [ زُ رَ ] (اِخ ) طایفه ای از عرب ساکن قریه ٔ شیخ عثمان و فیوش از قریه های لحج در جنوب شبه جزیره ٔ عربستان . (از معجم قبائل العرب تألیف عمر رضا کحاله از تاریخ لحج عبدلی ص 12و 15).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
زبیرة
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی زبیرة
ترجمه زبیرة
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه زبیرة
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی زبیر حجل
زبیر حجل . [ زُ ب َ رِ ح َ ] (اِخ ) زبیربن عبدالمطلب است ، یکی از نه عم پیغمبر (ص ). رجوع به تاریخ گزیده چ گراوری ص 163 و زبیر (... بن عبدالمطلب ) شود.
معنی زبیری
زبیری . [ زُ ب َ ] (اِخ ) درهم بن مظاهر، فرزند حبیب بن زبیربن مشکان و از زبیریان اصفهان است . (از انساب سمعانی ). رجوع به زبیر (... بن مشکان ) و زبیری (... محمودبن احمد) و زبیری (... حبیب بن زبیر) شود
معنی زبیر
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن هشام بن عروة. از روات خاندان زبیر عوام است . (از الجرح و التعدیل ابوحاتم رازی ج 2 ص 583). رجوع به کتاب «نسب قریش » تألیف ابوعبداﷲ مصعب زبیری چ ا.لوی پروونسال و زبیر (.
معنی زبیر
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) صراف . از راویان است . از عبداﷲبن مغفل نقل روایت کند و فرزندش عمرو وجبیربن حیه از او روایت دارند. (از کتاب الجرح و التعدیل رازی ج 2 ص 580).
معنی زبیری
زبیری . [ زُ ب َ] (اِخ ) عبدالصمد احمدبن حسین ... عبداﷲبن زبیر، مکنی به ابوذر. منسوب است به جد خود زبیربن عوام و از قراء مدینه میباشد. از ابوبکر محمدبن اسحاق بن خزیمه وابوالعباس محمد اسحاق بن سریع و ا
معنی زبیری
زبیری . [ زُ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به زبیر عوام ، صحابی دلاور و عمه زاده ٔ پیغمبر (ص )، جمعی از راویان و دانشمندان که از فرزندان اویند هر یک بدین نسبت مشهورند و جمع آنان را زبیریان یا زبیریون گویند بر
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی زبیر حجل","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
زبیر حجل . [ زُ ب َ رِ ح َ ] (اِخ ) زبیربن عبدالمطلب است ، یکی از نه عم پیغمبر (ص ). رجوع به تاریخ گزیده چ گراوری ص 163 و زبیر (... بن عبدالمطلب ) شود.
- توضیحات بیشتر درباره زبیر حجل
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی زبیری","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
زبیری . [ زُ ب َ ] (اِخ ) درهم بن مظاهر، فرزند حبیب بن زبیربن مشکان و از زبیریان اصفهان است . (از انساب سمعانی ). رجوع به زبیر (... بن مشکان ) و زبیری (... محمودبن احمد) و زبیری (... حبیب بن زبیر) شود - توضیحات بیشتر درباره زبیری
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی زبیر","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن هشام بن عروة. از روات خاندان زبیر عوام است . (از الجرح و التعدیل ابوحاتم رازی ج 2 ص 583). رجوع به کتاب «نسب قریش » تألیف ابوعبداﷲ مصعب زبیری چ ا.لوی پروونسال و زبیر (. - توضیحات بیشتر درباره زبیر
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی زبیر","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) صراف . از راویان است . از عبداﷲبن مغفل نقل روایت کند و فرزندش عمرو وجبیربن حیه از او روایت دارند. (از کتاب الجرح و التعدیل رازی ج 2 ص 580).
- توضیحات بیشتر درباره زبیر
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی زبیری","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
زبیری . [ زُ ب َ] (اِخ ) عبدالصمد احمدبن حسین ... عبداﷲبن زبیر، مکنی به ابوذر. منسوب است به جد خود زبیربن عوام و از قراء مدینه میباشد. از ابوبکر محمدبن اسحاق بن خزیمه وابوالعباس محمد اسحاق بن سریع و ا - توضیحات بیشتر درباره زبیری
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی زبیری","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
زبیری . [ زُ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به زبیر عوام ، صحابی دلاور و عمه زاده ٔ پیغمبر (ص )، جمعی از راویان و دانشمندان که از فرزندان اویند هر یک بدین نسبت مشهورند و جمع آنان را زبیریان یا زبیریون گویند بر - توضیحات بیشتر درباره زبیری
"}}
]}